Tuesday, June 23, 2009

این سلسله را طی نتوان کرد خسان گر نگری

جلیل سحر
این سلسله را طی نتوان کرد خسان گر نگری
که ز خاک گیرد و از گل بکشد نی شکری
نه بمن تاقت و تاب است نه بکس شور و فغان
کی توان زد به مشت بر سر هر خود نگری
بسکه بیهوده خورم خون دل هر دو جهان
کی شود داد رسم تا که کشم دل چکری
... ادامــه مــطـلب

اميدوار هستم كه استفاده از مواد منتشره با ذكر آدرس سايت همراه باشد . تشكر