این سلسله را طی نتوان کرد خسان گر نگری
جلیل سحر
این سلسله را طی نتوان کرد خسان گر نگری
این سلسله را طی نتوان کرد خسان گر نگری
که ز خاک گیرد و از گل بکشد نی شکری
نه بمن تاقت و تاب است نه بکس شور و فغان
نه بمن تاقت و تاب است نه بکس شور و فغان
کی توان زد به مشت بر سر هر خود نگری
بسکه بیهوده خورم خون دل هر دو جهان
کی شود داد رسم تا که کشم دل چکری
... ادامــه مــطـلب
... ادامــه مــطـلب
0 comments:
Post a Comment
<< برگشت به صفحهء اصلی