Monday, July 30, 2007

قسمت دوم نظريات

برگرفته شده از سايت آريانانت
بخش دوم نظريات در مورد مقاله
معمای ثبت هويت « افغان » در تذكره

************************************************
شنبه ۲۳ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۰:۵۰

محل سکونت :لوگر
اسم :علاوالدين
ایمیل آيا برادر همين شوونيزم مليت خواهي خود خواهي كينه نيست كه خودت مينويسي!اگر همه ما بنام يك افغان ياد شويم در اين كدام شونيزم است!؟ برادرم اي بحايي اين تخم دشمني يك نهال دوستد وبرادري غرس ميكردي ! تا به كي برادرم؟ آيا راهايي بهتري نيست به نام رسيدن!

***********************************************
نظرات

شنبه ۲۳ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۷:۳۸
محل سکونت :دنمارك

اسم :ضمير
ایمیل ماافغاني هستيم ياواحد پولي ما؟ وقتي تازه به دنمارك امدم درمكتب زبان دنماركي شامل درس بودم روزي معلم زبان ازواحدبولي دنمارك كه كرون است يادنمودوازديگران كه همه خارحي بوديم واحدبولي كشورهاي شانرابرسيد.همه واحدبولي خوددراگفتندوسرمن كه امدمن گفتم افغاني همه خنديدندوازينكه من تازه به دنمارك امده بودم وزبان دنماركي وآنگليسي را انقدردرست بلدنبودم معمابدون حل ماندومن اولين ضربه شوونيزم بيفرهنگ طالبانيزم راهمان لحظه احساس نمودم كه هيحوقت ازيادنخواهم برد

*************************************************
نظرات
يكشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۰:۰۹
محل سکونت:عرب زمين از دست پشتونهاي كثيف

اسم:حامد
ایمیل من براي اولين بار به اين پي بردم كه تمام پشتونهابايد خود را تميز كنند تا افغانستان دوباره ابادوشگوفان شود٠
**************************************************
نظرات
يكشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۰:۴۲
محل سکونت:ناروی
اسم :ع . د
ایمیل دوست عزیز نظر شما در مورد پرهیز و اجتناب از دامن زدن به مسائل قومی و قبیله ای خوب است اما کافی نیست.وقتی فاشیسم به این مسئله باور و ایمان ندارد و فقط و فقط خوی زیاده خواهی خود را با سیاست ماکیاولی گونه پیش میبرد ما اقوام عقب نگه داشته شده مجبوریم و باید خاموش نباشیم که حتی هویت معجول خویش را هم بر ما تحمیل کنند.اگر نظام که نه،ولی رژیم های فاشیستی گذشته و حال اعتقادی به ملت سازی و اعمار ساختار ملی واحد از طریق معقول و عادلانه اش داشتن و مانند سایر کشور های جهان مثلا همین ایرانیها ،اینان نیز دستمایه داشتن مسلم بود و هست که من خودم را افغانی میگفتم و شاید افتخار هم میکردم ولی حالا مسئله خیلی فرق میکند و نژاد پرستان پشتون نه تنها اندیشه هویت واحد ندارند که اگر هم دارند ان هویت واحد را در تحمیل همه چیز خود و هویت قبیله ای خود بر دیگران میبیند.در اینجاست که گره اصلی نهفته است.حتی سیما و چهرۀ من برای پشتون جنوبی نا آشنا و با دیده و بیگانه هست چه برسد به هویت فرهنگی ،تاریخی و زبانیم!باور کنید برای آنها سیما و موهای بور آمریکائی ها و بهتر از همه انگلیسها جا افتاده تر ،قابل هضم و پذیرش تر تر ما هائی است که قرنها در این سرزمین بودیم و خاک اصلی ماست.حالا چگونه خودم را افغان بنامم.آیا این خیانت و دروغ به همه چیزو مخصوصا خودم نیست.ما از نظر فرهنگی دهه ها با پشتون ها فاصله داریم. واقع بین باشید از عنعنات و رواج و آداب و رسوم گرفته تا طرز تفکر و بینش.من 2000 سال یکی از عجایب و ارزشهای تاریخ بشری را در دل کوه در عصری که بشر هیچ وسیله ای نداشت و انرا با خون دل نگاه میدارم و ظرفیت و تحمل اینرا دارم که اعتقادم را با شاهکار بشری نیامیزم ولی آنها ظرف چند روز و چند دقیقه در تمام کشور و مخصوصا این دو میراث بشری را منهدم میکنند و خود و اعراب نعره تکبیر سر میدهند و نکتائی والا و اطو کشیده هایشان در غرب دست و کف میزنند و هلهله سر میدهند و بعد به این فکرند که فردا در مطبوعات غرب این یک عمل برادران و هم ریشه ای های فاشیست خود را چگونه توجیه کنند!مگر ندیدید و نشنیدید؟ من که خود دیدم.ویا خود مذهبی غیر مذهبی تریاک را میکارند و برج و قصر میسازند و بعد تاکستان ها و زمین های دیگران را میسوزانند تا من از گرسنه گی علف بخورم،باز مگر ندیدید و شاهد نبودید؟ من که بخدا در ماهیت بین احدی و وردک و ملا عمر و راکتی فرقی ندیده و نمیبینم.فرق در طرز و نحوه کشتن و محو کردن و نابودی دیگران است.نما یشات و طالب بازی ها هم چون قضیه 120 ساله دیورند مضحکه ای بیش نیست. باور کنید پشتون جز به خود به هیچ چیزی نمی اندیشد. انها حاضرند «ژغدبلی» سازی کنند ولی حاضر نیستند حتی ذره ای کمک به ساختن فرهنگستان زبان فارسی انجام دهند! تاسف میخورم از افرادی که به تقلید از شئونیسم قبیله زبان ما را «دری» خطاب میکنند و در توجیه ان هویت سازی ملت سازی را استدلال میکنند.این خود یک تو طئه بوده و هست.دری گویش است ونه یک زبان مستقل یعنی خود فارسی هست.این کار و بر نامه خیلی اهداف و مقاصد پنهان دارد، چرا ما کمی تعقل نمیکنیم؟حالا پشتون کجای ساختار ملی را ساخته که حالا اصرار دارد ما زبان خود را دری گفته و فارسی نگو ییم؟!این یعنی جدا کردن ما از هویت تاریخی ما و تنها گذاشتن زبان ما در معرض نا بودی و بی هویتی،مانند اردو و یا پشتو و...این مانند دیگر کار هایشان جعل تاریخ است.بیگانگان همواره مزدور ترین و متحجر ترین قوم را ابزار و جاده پاکن خویش استخدام میکند.حالا که باداران خارجی شان از نزدیک حمایتشان میکنند و مهر قانونیت و مشروعیت حکومت را بر پیشانیشان زده اند، فاشیسم و شئو نیسم پشتون هار تر از همیشه شده است.حق مالکیت؟کدام حق مالکیت؟حقی که با کشتن صاحبان اصلی زمین و تاراج مال و ناموسشان و فروختن زنان و دختران بیگناه در بازار های سندو پنجاب بدست آمده؟کدام شاه و خائن دیگری جز سران پشتون که خود را شاه و بابا مینامند حق الناس را به تول و تبار خود میبخشد و سند و قواله امضا میکند؟!ننگ باد بر شما پای برهنه های کوه سلیمان که جز وحشی گری و بربریت میراثی و ارمغانی ندارید!نوکری انگلیس ،روس و سیاه سوخته های پنجابی و مزدوری و خوش خدمتی اعراب عیاش و جاهل کارو پیشئه شما بوده و هست. شما وطن را بفروشید و دیگران با خون، بهای انرا باید بپردازند!؟یک کار مثبت و افتخار فرهنگی،تاریخی،علمی ،سیاسی و یا انسان دوستانه اگر کرده اید عرضه کنید؟ما را باش!کار خیر؟!بپرسید کدام روز خون نریخته اید؟ کدام روز غارت و سفاکی و نوکری و چپاول نکرده اید؟مگر هنر و کاری جز وحشت و بربریت هم بلدند که انجام دهند؟شما حتی اسلام بیچاره را هم به سخره گرفته اید.اسلام با فاشیسم و نژاد پرستی فاصلۀ زیاد دارد.اگر بلال حبشی هم زنده شود شما و را یا شهید خواهید کرد یا در بازار سند و پنجاب خواهید فروخت...ان وقت بعضی ها با هیبت و ذوق و شوق میگویند «ما افغان هستیم» ،«فرهنگ افغان» کدام افغان؟ و کدام فرهنگ ؟ خنده دار است .ما با قزاق و ترکمن فرهنگ نزدیک داریم تا این بی هویت های به ظاهر هموطن !جدی میگویم شمااگر به یک پشتون عید یا جشن سال نو و نوروز بگویید میخندند میگویند کدام نوروز...؟شما را به خدا ننگ نیست؟ما اگر هم خیلی باشیم افغانستانی هستیم.بی سجل و سوانح های پای برهنۀ کوههای سلیمان کجا و فرهنگ و تمدن 4000 ساله آریانا و خراسان و ام البلاد بلخ و بامیان کجا!شرم آور است.مو لا نای بلخ، رودکی، ناصر خسرو قبادیانی، سناءی غزنوی،ابن سینا، نظامی گنجوی،خواجه عبدلله انصاری، فردوسی ،سعدی، حافظ،خیام نیشابوری و عطارو اقبال و بیدل دهها اندیشمند و متفکر که فخر مشرق زمین هستند کجا و «ژغدبلی »سازی داوود خان کجا؟!ننگ نیست اینها را فراموش کنیم و دین خویش را ادا نکرده در مقابل سرود قبیله و قومی پشتو ایستاده و ادای احترام کنیم یا آنرا تکرار کنیم؟!وقتی سرود و آوازی که بر خواسته از ضمیر و روح قلب آدمی نیست به آواز ددان بیشباهت نیست؟ ننگ بر بیسوادان و دلالان خیمه لویه جرگۀ که با پشتونیسم و استعمار پیر انگلیس همنوا شدند!مگر تجربه 500 سال اقتدار فارسی در هند و بر اندازی ان توسط همین انگلیسیها از یادتان رفته بود؟کدام دین تاریخی پشتونیسم بر گردن ملت های محروم دارد ،جز خاک فروشی و کشت و در آمد افیون و انتقال آن توسط انگلیسها به خارج؟چرا واقعیات اینقدر آسان کتمان میشود؟اصلا وطن فروشی عبد الرحمن جلاد و بخشیدن خاک به بادارش و حالا حرف و حدیث از دیورند چه معنایی دارد جز قربانی کردن دیگران؟ اگر پشتون ادعای دیورند و... میکند چرا با لشکر وحشت و جا هلیت عرب و سیاه و سوخته های سنت«ختنه» نشدۀ پاکستانی در شمالی و مزارو بامیان خون میریزند و جنایت میکنند؟؟چرا با هم نژادان خود اسلحه بر روی بوتو و مشرف نمیکشند؟خاک بر سر این غولهای بیابانی کنند که جز لونگی و سرمه و شکلک و سر بریدن چیزی یاد ندارند!شما بخدا قضاوت کنید اگر بجای این طالب های پشتون، ازبک یا هزاره یا هم فقط گروپی از اینها قرار داشت و درمقابل دولت جنگ میکرد،این فاشیست ها هزار بار حکم تکفیر نمیدادند؟ هزاران انسان را بخاک و خون نمیکشیدند؟شاید کسی را زنده نمیگذاشتن!ولی هزار بار چاپلوسی جلادی چون ملا عمر را میکنند و دهها پشتون نژاد پرست را پست و مقام عالی میدهند.تزویر آشکارکه چون همیشه کارو پیشۀ شان هست...... اگر احمد شاه،عبد الرحمن، ختک،متک،کرزی،وردک،اتمر ...همه و همه جمع شوند یک صفحه از کتاب خداوند گار بلخ «مثنوی معنوی» یا پیر طوس«شاهنامه» را بتوانند بنویسند بنده خودم را افغانستانی خواهم گفت و سرود قومی شان را خواهم خواند...کار آسانی که در قدم اول میتوان انجام داد، بایکوت و تحریم این سرود قومی پشتون است!اجباری در خواندنش نیست،میتوان در مراسم خاص و محافل وقتی خوانده میشود نه از جا بلند بر خواست و نه تکرارش کرد. این که مسالمت امیز ترین راه و حق هر بشری هست .این آسان ترین راه برای نشان دادن نظر خود است. ملت های اکثریت ولی محروم و سرکوب شده،تاجیک،هزاره و ازبک بیدار باشید!نگذارید برای مسئله مزخرفی چون دیورند بیش از این قربانی شویم! بگذارید رکتر بگویم،رای بجدائی قندهار و مشرقی از افغانستان بدهیم ،مشرف میداند و ملا عمر و کرزی،مشکل خا نواده گی خودشان هست!بگذارید شریعت خون و چپاول و غارت را بین خویش اجرا کنند.بنظر من زیاده خواهی پشتون را باید چون خودش پاسخ داد لا اقل این تجربۀ تاریخی پشتون هاست.هر قدر سر خم کنیم و دم نزنیم بیشتر خود را مالک همه چیز و همهکس قلمداد میکنند. شما باور کنید در همین غرب روشنفکر که نه ولی همین تحصیل کرده های اینها در تعصب کور و خشک از سر برهای جنوبی شان چیزی کم ندارند

*************************************************
نظرات
يكشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۷:۰۷
محل سکونت:مزار شريف
اسم :ابراهيم
ایمیل اين تنها نظري من نيست بلكه نظري همه كسانياست كه من با آن ها ملاقات كردم تا زمانيكه بقيه اقوام در افغانستان به زور جنگ حق خود را از اين پشتون ها نگيرند هيچ وقت اين ها براي باقي اقوام حق قائيل نخواهند بود
.
*************************************************
نظرات
يكشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۱:۰۹
محل سکونت :كابل
اسم :تميم
ایمیل برادر عزيزم از دنمارك ! اگر خودت فرق اسم وصفت را در زبان شيريني دري كرده نميتواني در اين هم بشتون ملامت است؟ وبرادرم در ناروي من به فرد فرد كه در افغانستان زنده گي ميكند احترام دارم به كلتور رسم عننه ولو كه هر كي باشد!!وبراي شما حوابي حز خاموشي ندارم
!
*************************************************
نظرات
يكشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۳:۰۴
محل سکونت :آلمان
اسم :عارف
ایمیل محترم ع.د از ناروي! من مانند برادر م تميم حان صرف ميتوانم خاموشي و سكوت در برابر شما اختيار كرده و تصليت خاطر به شخص خود نموده ابراز كنم كه در باغ گلهاي رنگارنگ ميرويند!ويگان يگان خار! ولي بخاطر يك خار ترك گلستان نميتوان كرد! ومشوره براي (شخص شما؟)ميدهم كوشش كنيد كه از دشنام زدن و احساساتي شدن در نوشته هايتان خودداري كنيد زيرا اين نكته ديگران را متوحه كمي وكاستي خودت ميسازد
!
***************************************************
نظرات
يكشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۵:۴۳
محل سکونت :
اسم :جوزجانی
ایمیل سلام به همه!بعدا خطاب به ابراهیم نام از مزار.اکر یک چند هوشیار های مسل خودت پیدا شد، انشاالله این جنک هم خاد شدوع شد. مکر بکو که تو هم درجنک شرکت خاد کردی یا میکریزی و ما را در میدان تباهی تنها ایلا خاد کردی؟؟؟؟؟؟

**************************************************
نظرات
دوشنبه ۲۵ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۱:۴۵
محل سکونت :خانه اي مشترك ما
اسم :گدايي برادري
ایمیل آريانا ذادگاه من-خراسان سرحمشه اي خون من-افغانستان وطن من- و تمام ملت افغانستان برادر من!برادر مرا نكش قتل عام نكن ما همه ذاده اي يك خاك هستيم امروز اينگليس حرمن فرانسوي با هم يكي شده و ما؟؟؟؟؟؟؟؟

**************************************************
نظرات
دوشنبه ۲۵ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۲:۴۲
محل سکونت :استرآليا
اسم :ناتوان
ایمیل واي واي واي وطنم! تو بي اولاد هستي اينها همه اولاد تو نيست! اينها همه تاحر شدند ....... اي واي واي واي

***************************************************
نظرات
دوشنبه ۲۵ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۳:۲۹
محل سکونت :ناروی
اسم :ع . د
ایمیل هموطن عزیز تمیم و عارف تشکر از جواب یا بیجوابی شما!ولی من موافق این نیستم که به کسی و قومی ناسزا گفته باشم یا فحاشی کرده باشم.آنچه من در جواب دوست دیگری نوشته ام جز واقعیت های درد ناک و حقایق تلخی بیش نیستند بلکه عمق فاجعه در همه ابعاد خیلی وسیع تر از آن است.اگر شما پای برهنگی را توهین میدانید بس سفری به جنوبی کنید یا هر منطقه پشتون در جنوبی مخصوصا کوچی ها.در ثانی شما با یک «ی» افغانستانی،یا فقط با طرح یک طرح چون فئودالیسم و یا فقط و فقط با بیان ١% ظلم و ستمی که بر اقوام دیگر رفته چنین داد و غوغاجنجال راه می اندازید،چگونه به ما که بیش از ٢٣٠ سال است با کنده زانو و شلاق غصاوت و غصبیت شما زیر پا ها لکد کوب شده و میشویم حق حتی بیان آنچه بر ما رفته را نمیدهید و چون همیشه این کار توهین و مزدوری ایران بحساب می آید.باید تاسف خورد و حرفی نداشت.اگر تاریخ ستم ملی را بنویسیم بخدا دهها جلد خواهد شد.از کجا و چگونه باید گفت تا شماها کمی تامل کنید.گدازندی و درد سوختن را زمینی میداند که آتش را دیده برادر.دیروز خان هزاره از یک کوچی پای پرهنه لت میخورد و گندمش را میچراندند ،خدا لعنت کند کسی را که دروغ بگوید ،من خودم در کودکی بارها شاهد بودم و امروز همان امر بعد از سالها تکرار میشود.پس ما به کدام سو میرویم؟30 سال پیش ان جنایت ها را با چشم خویش دیدم، وقتی یک عسکر معمولی پشتون در حالی که کمر بند در دست داشت وبه نزدیک قریه ای یا روستائی در بامیان میشد ،از بس ظلم، مشقت و خراج و زورگوئی حاکم بود نفسها در سینه حبس میشد و همه در گوشه ای میخزیدند !اینهاست کارنامه های درخشان «بابای ملت» حالا اگر من ننگ بگویم به مزاق شما سر کار ها بر میخورد!چند سال پیش هم با همین چشمانم دیدم که چگونه انسان را فقط و فقط بخاطر سیما و قواره شان دم دروازه حولی هایشان ضربه میکردند و یا در قرن 21 ادم ها را بدتر از فاشیست های نازی بر اساس طرز نماز خواندن و «کلمه» و احکام پرسیدن شناسائی ،جدا و بعد مقابل زن و اطفالش در کوچه ها سوراخ سوراخ میکردند و بعد خود قهقهه میزدند و میخندیدند؟؟»بای ذنب قتلت»؟شما اگر ندیدید شاید کر نبودید که بشنوید،ولی من دیدم و شاهد بودم به عینه! روز ها مردگان ما در کوچه و دم در حولی ها ماند و کندید و کسی جز زنان نبودند که وسط حولیها مرده ها را دفن کنند. من در بندی خانه شاهد قطعه قطعه شدن افرادی بودم که 12 سال تا 95 سال سن داشتن و بقول شما جز جالی گری کاری نداشتن ولی ....افسوس...حیوان گوشت هم نوعش را نمیدرد ولی من دیدم که ملا عبد الرحمن آخوند از فراه چگونه از صورت یک هموطن ازبکم در زندان دندان میگفت و گوشت های صورتش را پی هم بعد از کمی مکث در دهانش تف میکرد!وحشت ناک است؟مگر نه؟ولی من بدتر از اینها را دیدم که نمیتوانم بنویسم.میدانی کی پا پای پشتون ها در بندی خانه روبری ما سر میبرید؟ پنجابی و عرب!!به شما هم وطن میگویند؟اگر همۀ پشتون ها نژاد پرست نیستند پس کی بود که فوج فوج بعد از نعره های ملا نیازی در مزار و شبرغان و فاریاب بر سر منبر نعرۀ تکبیر سر میدادند و خانه به خانه اقلیت هزاره و ازبک را به پنجابی ها و طالبان نشان میدادند ...آیا عقل حکم میکند که مشت بر سر ما بزنند و آنوقت ما یک اخ هم گفته نتوانیم؟در قاموس پشتون آخ گفتن هم نوکری برای آخوند های ایرانی تلقی میشود!؟
!
**************************************************
نظرات
سه شنبه ۲۶ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۲:۴۹
محل سکونت :عربستان سعودي
اسم :سيد ذبيح الله سمنگاني
ایمیل كلمه افغان درهويت كاملا غلط است چرايكديگررا قبول نكنيم وبه يكديگر احترام قائل نشويم تابكي اينقدر تعصب تاچه اندازه چل نيرنگ وفريب تاكه آدمهايي كثيف و متعصب جاهل ازبين نروند دايم وطن عزيزمادرمشكلات خواهد بود وبرمانيزلازم است كه ديگرفريب نخوريم ونمانيم كه به مثل اينگلسهاهركس تفرقه اندازد وحكومت كند

*****************************************************
نظرات
سه شنبه ۲۶ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۸:۲۸
محل سکونت :
اسم :
ایمیل يك مسله مهم مورد دقت است . كه شما آقايان كه از طريق روزنامه ها - مجلات - تلويزيون ها - و سايت هاي انترنتي سالهاست كه چيغ زده گوش فلك را كر ساخته ايد - از اين ماجراجويي هاي كه هيچ نتيجه مثبت به جز از كاشتن تخم كدورت و عداوت ميان ساكنين اين مرز و بوم به ارمغان نه خواهد داشت چيزي بدست آورده اين ؟ كه ني به ياد داشته باشيد كه افغان ها همانگونه كه افغان ملتي ها و طالب ها را به عنوان خاينين ملي ميپندارند - شما ستمي ها و شوراي نظاري هاكه عملادر جاوسوسي به ايران و روسيه كار و پيكار خستگي ناپذير را آغاز كرده ايد - از آن قماش ها مجزا نخواهيد بود. براي مردم افغانستان نادر غدار - ملا عمر -احمدشاه مسعودو ... همه و همه يك سان اند
تشكر
بهروزفراه افغانستان

***************************************************
نظرات
سه شنبه ۲۶ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۵:۲۸
محل سکونت :افغانستان
اسم :بابور
ایمیل رادر بدون اسم و محل سكونت سلام.شما خوب فرموديد كه طالبان و افغان ملت ويا به گفته نويسنده توانای كشور ، محترم داكتر ضاحب همت فاريابی » افغان نازی « واقعآ دشمنان وحدت ملی در افغانستان هستند . ولی شايد شما به خوبی آگاهی داشته باشيد كه در افغانستان كدام حزبی بنام ستم ملی وجود ندارد ولی اين نام ساخته و پرداخته شوونيزم دهه های ماقبل حادثه هفتم ثور است كه اين مهر به پيشانی سازمان سياسی » محفل انتظار « برهبری علم بردار ضد ستم قومی و زبانی شهيد طاهر بدخشی كوبيده شد . و هدف شورای نظار نيز با تمام كمی ها ، كاستی ها و اشتباهاتش عبارت از مبارزه برعليه زورگويی شوونيزم قبيله بود .برادر ! مسئله بحث اينست كه ديگر اقوام ساكن كشور بعدازين نميخواهد هويت يك قوم ديگر را بپذيرد . مگر بحث را به ناحق به بی راهه نكشيد . در تاريخ و همچنان برای امروز واضح است كه نوكر دولت های خارج كی ها اند !!! شما بايد نظر تانرا در باره موضوع مشخص بطور مشخص ارايه كنيد ، بهتر خواهد بود .
والسلام
بابور
**************************************************
نظرات
چهارشنبه ۲۷ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۳:۵۴
محل سکونت :ناروی
اسم :ع . د
ایمیل میخواستم یک مثال خیلی ساده در مورد زیاده خواهی و تعصب کور «نژاد پرتر» و فاشیسم قبیله و عدم تحمل پذیری و احترام به سایر اقوام داشته باشم.شما ببینید و اگر دقت کرده باشید در نامگذاری اماکن ولسوالی ها و تخلص آنهم سران دولتی اینها حق دارند ،چهار راه پشتونستان بگویند، ده اوغانان، و حتی در هرات و دیگر ولایات شمال که اصلا مناطق بومی سایرین بوده اینهادهها پشتون کوت و پشتون وال را به زور حکومتهای نا مشروع بر سایر جاها گذاشته اند... زمام دارانشان هم از پشتون زی گرفته تا پختو وال تخلص میکنند و...اما نکته مهم اینجاست که اگر دیگر اقوام اسامی قوم خویش، زبان خویش یا حتی اسامی سنتی و تاریخی مکانی که در زیست میکنند انتخاب کنند،عالم و ادم را زیرو رو میکنند که جواسیس ایران و روس و ترک آمدند!؟پشتون عزیز جای دیگران را اشغال میتوانی ولی از هزارستان گفتن چنان میلرزید که چون «جن از بسم الله میهراسد»!من تا از خوردی بیاد دارم پدران ما به شمال میگفتند«تیر بند ترکستان».حال اگر کسی یک ولسوالی را ترکستان یا تاجیکان نامگذاری کند،کمک از پنجابی و عرب که سهل است شما از یهود هم کمک خواهید خواست!البته حق هم دارید تحمل پذیری یکی از اصول مدنیت و از خصائص جوامع با فرهنگ غنی و کهن هست و قرنها باید نهادینه شود.وقتی هنوز در قرن 21 مکاتب را اتش میزنند و داکتر و اینجینیر را میکشند ،توقع بیشتر از این هم نمیرود! یا اینکه پشتونستان را از پاکستان دعوا و مطالبه میکنند و بعد خون های بقول خودشان«تول د افغانان» را در مزارو فاریاب و تخار و بامیان میریزند و زمین و خانه و کتابخانه و تاکستان و میراث کشور را خراب و به آتش میکشند؟؟ عجب عقل و منطقی!وقتی در هر قسمتی و منطقی کم آوردند نا مرتجعین ایرانی را وسط میکشند زیرا از نظر اینان اگر قیمت تریاک هم یک روز کم و زیاد شد پای ایرانیها در میان است!یکی نیست بپرسد اگر روزی شما یک عسکر و سرباز ایرانی اسیر میکردید چه میشد!؟ دیگر شاید همان تیشه و کارد و خنجر تان طوری دسته میشد که شاید زنده جان هم در شمال و مرکز باقی نمیگذاشتید !در حالی که فوج فوج پاکستانی و عرب یا اسیر شدند یاانتهار میکنند و یا میجنگند.آیا از خود پرسیده اید که بهای پولهایی که اعراب به شما داده اند چه قدر است؟تا کی باید قسط و تاوان انرا بدهید؟ من که اصلا ندانستم که شما بدنبال چی هستید؟ دل خوش کرده اید که هزاران پاکستانی با شماست و مشرف گاه و بیگاه پشتون ،پشتون میگوید و بعد شما همۀ هستی و پیشرفت و تمدن و اعتماد خدشه دار شده دیگران را با خاک و خون برابر میکنید.آیا مملکت باید قانون و مرز وسرحدی داشته باشد یا نه؟مشرف سیم خار دار و مین را برای امنیت مرز کشورش میکشد ،شما چرا تب میکنید ؟اگر راست میگوئید و ادعای خاک دارید بجای اینکه نوکری مشرف را کرده و ملیت های محروم را بکشید،بیائید صادقانه و هموطنان به کاستی ها مظالم قبلی در حرف و عمل خط بطلان بکشید و اعتراف کنید که در حق دیگران کوتاهی عظیم شده و صدد جبرانباشید. بعد از بقیۀ اقوام جهت رهائیتان یا هم نژادان خود در صورتی که خود«انها مایل» باشند ،تقاضای مدد و یاری کنید و یقینا کسی شما را تنها نخواهد گذاشت!اما صد افسوس که شعور سیاسی و تاریخی سران و سیاسیون پشتون خیلی کال و نارسیده هست و انها همه چیز را در انکار،سرکوب،تهدید،تکفیر و به حاشیه انداختن دیگران و نابودی دیگران میبینند!با چنین نگرش «ماکیاولی» برای حفظ قدرت و خواسته خود ممکن است به هدف خود نائل آیند ولی بقا و دوام ان یقینن گذرا و نا پایدار هست و این چرخۀ نحص تکرار و تکرار خواهد شد،متا سفانه! با در این گیرو دار همه مردم افغانستان بازنده هستند و دشمنان و بیگانه گان شاد!!اگر برای وحدت ظاهری هم شده سکوت کنیم زیر سم اسبانشان لگد مال میشویم و انان جریر تر و طلب گار تر`
************************************************
نظرات
چهارشنبه ۲۷ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۹:۲۹
محل سکونت : فرانکفورت
اسم :ضيآ
ایمیل محترمه فریبا جان افغاني نامي است که در اکثر دايره المعارف هاي مشهور جهان به باشندگان افغانستان اطلاق مي شود و بنابراين هر فرد ساکن افغانستان يک افغان ناميده مي شود.در فرهنگ عامه افغانستاني به هر فر د از قوم افغان غالبا پشتون گفته مي شود که اين مسئله در مقاله دکتور صاحب نيز به عينه مشهود است.در فرايند ملت سازي همگوني نام هر فرد تبعه يک کشور از مولفه هاي اصلي است که هر تبعه افغانستان خود را يک افغان بداند.فرهنگ سازي در اين زمينه در آينده نزديک منجر به اين خواهد شد که کلمه افغان بصورت کلي و جزئي به همه باشندگان افغانستان اطلاق گردد.نگراني نويسنده درمورد ترکيب جمعيتي نژادهاي مختلف به راحتي با کارهاي آماري و کارشناسي بر روي مقوله هاي انتخابات، جغرافيا ، بوم شناسي و جامعه شناسي به راحتي و با تقريبي خوب قابل ارزيابي است.از نشانه هاي يک جامعه متمدن پرهيز از تعصبات است و اطلاق نام واحد به اتباع يک کشور يکي از راههاي برون رفت از تعصب و تبعيض نژادي است. کما اينکه قيد نمودن نژاد هر تبعه افغانستان مشکلات ديگري را درپي خواهد داشت که نويسنده محترم توجه کافي به آن نداشته اند.اين واقعيت که
**************************************************
نظرات
چهارشنبه ۲۷ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۱:۵۰
محل سکونت :مسكو
اسم :محمد
ایمیل دوست گرامی ع. د. از ناروی !مطلب بسيار عالی نوشتيد ، واقعآ مانند مليونها انسان ستم كشيده سرزمين راد مردان ، گوشه يی از درد های دل خود را بيان كرديد .خداوند برای برادران پشتون انصاف بدهد ، آنها كه خود به تمدن بشری علاقه ندارند و ديگران را نيز در طول قرن ها ممانعت زورگويانه كرده اند . و برای ايشان مهمتر از همه زورگويی و افتخار پوچ و بی معنی به » غيرت !! « نامنهاد مذخرف افغانی كه تبديل زن را به قاطر روآ ميدارد ، ميباشد . ويا اگر به عباره ديگر گفته شود : در طول تقريبآ سه صد سال كاروان پيشرفت به پشت الاغ بسته شسه است .فراموش نبايد كرد كه غيرت عبارت از عدالت است ، احترام به مقام انستان است ، احترام به مقام زن است ، انسانی زيستن غيرت است ، ترحم به ذات خود غيرت است ، احترام به حقوق ديگران غيرت است و بالآخره همزيستی انسانی با حقوق مساوی ، برادری و برابری غيرت است .نابود كردن بت باميان غيرت نيست ، حكم تكفير هزاره غيرت نيست ، كشتار دسته جمعی هزاره غيرت نيست ، خدمت به بيگانگان غيرت نيست ، سر بريدن انسان غيرت نيست .ای برادران و هموطنان پشتون ! حال كمی به خود بيآئيد ، زمانهء ديگريست . اگر خواسته باشيد كه زبان ، فرهنگ ، قوم و بالآخره حقوق شما ازطرف ديگران احترام گردد ، بايد اين كار متقابلآ صورت بگيرد .در غير آن خونريزی راه حل نيست .
*************************************************
نظرات
چهارشنبه ۲۷ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۱:۵۷
محل سکونت :
اسم :ضیاء
ایمیل صد افسوس به حال متعصبين, دنيا به كجا رسيد وما نغمه هاي فرسوده وويران كننده وتباه كننده را مي سرايم، تا حال من هيج مضمون ويا سخني را درين مورد نخوانده ام كه بشتون به اين افتخار نموده باشد كه افغانستان بنام بشتون مسمى شده فكر ميكنم كه باوجود اكثريت بشتون ها كلمه افغان هيج امتياز براي بشتون ها نيست از اين امتياز همه ما وشما مستفيد هستيم وقتي افغان ميكوييم خارجي ها نميدانند كه افغان كلمه بشتو است بلكه دلالت نام يك كشور مينمايد كه آن افغانستان است.خداوند قلبهاي ما را از هر تعصب باك نموده وتوفيق اتفاق بدهد.
****************************************************
نظرات
چهارشنبه ۲۷ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۴:۲۹
محل سکونت :آلمان
اسم :داكتر فريبا
ایمیل هموطن محترم ضيآ !تعصب احساس كور و شيطانی است ع خداوند دشمن سر تانرا متعصب نسازد . بياييد از خر جهالت پايان شويم و در بنای عقل ، منطق و تحمل همديگر صحبت بكنيم .شما فرموديد كه باوجود اكثريت پشتونها ، از كلمه افغان كدام امتياز نگرفتند و همگان ازين امتياز مستفيد شدند !!! و وقتی افغان ميگوييم خارجی ها نميدانند كه افغان كلمه پشتون است !!!اولآ بايد گفت كه اكثريت گفتن برادران پشتون قابل مكث است ، شايد هم مدعيان اكثريت پشتون ، نفوس آنطرف ديورند را هم در جمله حساب نمايند .ثانيآ اطلاق كلمه افغان در سرزمين مشترك اقوام ساكن افغانستان كدام امتيازی نيست كه از آن ديگران مستفيد شده باشد ، بلكه يك آله فشار و برتری جويی نسبت به اقوام ديگر افغانستان درطول تاريخ ميباشد .ثالثآ - چون قدرت سياسی در انحصار پشتونها بوده ، با استفاده كلمه افغان معادل پشتون ، چنين ذهنيت در خارج از افغانستان ايجاد كرده بودند كه خارجی ها چنين فكر ميكردند كه در افغانستان گويا تنها پشتونها زندگی ميكنند ، تا زمانيكه جنگهای تنظيمی در بنای تعلقيت های اتنيكی و قومی مشتعل گرديد و جهان خارج آگاه گرديد كه در افغانستان بغير از پشتونها ، جمعيت كثيری اوزبيك ها ، تاجيك ها ، هزاره ها ، تركمنها وغيره اقوام زندگی دارند .از جانب ديگر برای اقوام غير پشتون بطور كل اهميت ندارد كه كه خارجی ها ازين نام چه تصور دارند . با برای خارجی ها زندگی نميكنيم بلكه ميخواهيم در جامعه افغانستان همه برابر و برادر زندگی كنند .هموطن محترم ضيآ !من كه يك تبعه افغانستان ميباشم ولی متعلق به اتنيك تورك » ترك « هستم وقتيكه ميبينم همتبار های من چون تورك ها ، اوزبيك ها ، توركمن ها ، قزاق ها ، قرغز ها ، آذربايجانی ها ، تاتار ها ، باشقر ها وغيره اقوام مربوط اتنيك من ، به كدام سطح اقتصادی و فرهنگی رسيده اند ، اما بالای من كلمه افغان را تحميل نموده و به مناسبات قرون وسطی يی مرا و مردم ام را ميكشاند ، برايم غيرقابل تحمل و دردآور است .اگر ملتی ويا قومی كه كلتور ، فرهنگ ، اقتصاد و تمدن آن بالاتر از اتنيك من ميبود و بعدآ تحت نام قوم خود مرا و مردم ام را به به كاروان پيشرفت و ترقی سوق ميداد ، باكی نداشت .در نظر قبلی خواندم كه نوشته شده بود » كاروان به پشت الاغ بسته شده است « .واقعآ درست است
داكتر فريبا
**************************************************
نظرات
پنجشنبه ۲۸ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۴:۳۴
محل سکونت :آلمان
اسم :داكتر فريبا
ایمیل ميگويند كه « ..... عيسی گر به مكه رود ***** چون بيآيد هنوز ..... باشدچون كفر از كعبه برخيزد *****كجا ماند مسلمانی
شما به صفت فهميده ها و روشنفكران قوم پشتون كه واقعيت را نميپذيريد و صرف بخاطر خودمنشی تان پشتونوالی را محور تمام فعاليت های سياسی خود قرار داده ايد كه برای امروز طالب ، كمونست ، دموكرات و افغان ملت همه يكی هستید و هدف همگی شما همانا زيرپای كردن حقوق ديگران است .آيا وجدانآ گفته ميتوانيد كه در سی و چهار ولايت افغانستان يك والی ويا يك قومندان امنيه از مردم تركتبار وجود دارد !!! چرا به صفت يك روشنفكر صدای خود را بلند نميكنيد !!!خونيكه ازطرف نماينده شوونيزم در شبرغان ريخته شد ، كدام روشنفكر پشتون تبار صدای خود را بلند نمود و گفت كه مردم اوزبيك هم همطن ما است و بايد دست قاتل از دامن آنها كوتاه شود !!!بازهم بدون خجالت با قيافه روشنفكرانه از رئيس جمهور پيشين فدرال آلمان نقل قول مينمايد .
اصلآ اين نوشته خود را در جمله ديگر نظريات تان در سايت آريانا نت ارسال مينموديد كه ديگران نيز ازين قضاوت تان آگاه ميشدند ، همانقسميكه من اين نوشته را نه تنها در ايميل شما بلكه با ضم محتوای ايميل شما در سايت آريانانت ارسال مينمايم كه ديگران هم بخوانند .
داكتر فريب
انظر احمد احمدی كه در ايميل بنده ارسال شده است :ء(( ميگويند كه سياست كركتر انسان را خراب ميكند . اين درست نيست ، كركتر های خراب سياست را خراب ميكند - يوهانيس راو رئيس جمهور پيشين فدرالی آلمان
**************************************************
نظرات
پنجشنبه ۲۸ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۹:۲۵
محل سکونت :كابل
اسم :احمد
ایمیل اقوام غير بشتون از ياد نبرند كه آنها از جاهاي ديگر به اين وان گونه به افغانستان آمده اند و بشتون ها با وجود اين همه و اكثريت بودن شان آنها را قبول نموده اند. وقتي كلمه افغانستان را قبول داريد بس كلمه افغان چرا مورد سوال قرار ميگيرد.در اين شك نيست كه مشكلات زيادي قومي در افغانستان وجود دارد و در گذشته ها نير وجود داشت. كي ها ظلم نكرد؟ آيا بر سر بشتون ها ميخ ها كوبيده نشد؟ فكر مي كنم كه تنها بشتون ها را مسوول همه بدبختي ها قرار دادن جز نشان دهنده تعصب احمقانه چيري ديگري نيست. و اين تعصب جز بدبختي و تباهي چيري ديگري در بر نخواهد داشت. اسلام مظهر وحدت ملي افغانستان و تمام افغان ها مي باشد. بس بيايد روي مسايل صحبت كنيم كه ميان همه ما مشترك است نه با لاي چيزهاي كه كينه تعصب و بلاخره تباهي و بدبختي را به بار مي اورد.در اخر خواب تجزيه افغانستان را تمامي تجزيه طلبان به گور خواهند برد و يا به اروبا و امريكاو يا به ملك بادار شان! افغان ها تمام شر انداز ها چه به نام ستم ملي؟ چه به نام افغان؟ملت را مي شناسند و هرگز انها را تعقيب نخواهند كرد زيرا انها به راه كه مي روند به تركستان ...
**************************************************
نظرات
پنجشنبه ۲۸ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۹:۵۰
محل سکونت :هامبورگ
اسم :ديبا
ایمیل +داكتر صاحب اگر واقعا يك داكتر ما به اين اندازه زير بار گران تعصب رفته باشد بس با ما است كه اولاد خود را بيسواد تربيه كنيم!شما تنها مقايسه كنيد از شروع تا به نوشته خود كه كي حه مينويسد وكي در واقيعت به اين ويروس بي درمان فاشيزم وخود خواهي مبتلا است!
***********************************************
نظرات
پنجشنبه ۲۸ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۹:۵۷
محل سکونت :خيرخانه
اسم :خيرالدين
ایمیل برادر عزيز بابور را غلط نوشتيد! اصلا بايد بابر نوشته شود! اول بخوان باز امضا كن شير آغا!بااحترام..
************************************************
نظرات
پنجشنبه ۲۸ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۲:۳۳
محل سکونت :افغانستان
اسم :بابور
ایمیل آقای خيرالدين از خيرخانه !تشكر ازينكه باعث شديد تا من درمورد كلمه بابور » بابر « كمی روشنی بياندازم :بابور » بابر « يك كلمه مُغلی است كه تلفظ اصلی آن درين زبان » بوبِر « به كسر» ب « ميباشد كه نام يك حيوان ميانه اندام ولی خيلی مقاوم و دلاور است كه شكار آن معمولآ مختص به مار های زهردار و خطرناك ميباشد و اين يگانه حيوان دلاور است كه حتی از روبرويی با شير و پلنگ نمی حراسد . حضرت ظهيرالدين محمد بابور نيز با همين تلفظ » بوبر « مسمآ گرديد .كلمه » بوبر « بنابر كثرت استعمال و سهولت تلفظ كه يكی از خواص رشد هر زبان را تشكيل ميدهد به مرور زمان به بابور ويا بابر تبديل گرديد .حالا اگر به كلمات وارده به زبان فارسی كه دارای حرف » و « هستند متوجه شويم ، ما در برابر دو نوع برخورد قرار ميگيريم كه آيا ضمه ويا پيچ » ُ « عربی را بكار ببريم ويا حرف معمول واو » و « را استعمال نماييم ؟!! عينيت مسئله ايجاب ميكند كه اگر اصل كلمه وارده با حرف } O { لاتين باشد بايد ضمه ويا پيچ استعمال گردد و اگر كلمه وارده با حرف } U {لاتين باشد بايد حرف واو » و « استعمال گردد .چون كلمه بابور » بابر « با حروف لاتين } BABUR {نوشته شده است نه } BABOR { بنآ لازم است كه كلمه » بابر « ، » بابور « تحرير گرديده و از اشتباهات ادبی جلوگيری شود .درمورد نوشتن كلمه تورك » ترك « نيز چنين خطا روی وجود دارد كه لاتين آن } TURK { ونه ] TORK {.آيا گفته ميتوانيم كه فرق در بين كلمه » ترك « و » ترك « چه است ؟!!! درحاليكه معنی يكی نام قوم تورك است و معنی ديگر آن ترك كردن است ، ابآ ورزيدن است مثلآ من وطن خود را ترك كردم .بالآخره درحاليكه ما حرف واو » و « به جا افتاده داريم كه نوشتن كلمات را باهم تفريق كند ، ضرور نيست كه علامه ضمه ويا پيچ » ُ « پوشيده عربی را بكار ببريم .آقای خيرخواه از خيرخانه ! خداوند برايتان خير بيشتر اعطآ كند تا مملكت تان نيز نام خيرانديش را داشته باشد ، » اول بينی خود را ببينيد و بعدآ پشت پشك بدويد « .
**********************************************
نظرات
جمعه ۲۹ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۹:۳۶
محل سکونت :افغانستان
اسم :بابور
ایمیل برادر خيرالدين از خيرخانه !من كه بابور مينويسم ، از خود دلايلی به خدمت شما ارايه كردم ولی شما كه بابر مينويسيد ، هيچگونه دليل ارايه نكرده صرف با استعمال الفاظ سطح دانش و آگاهی خود مانند كلمه ركيك « كله شخی » بسنده شديد .انسان ، فيلسوف زاده نميشود ولی انسان هميشه در تجسس و تكميل است . اگر شما در چند جای كه با كلمه « بابر » برخورديد ، دليل بر آن نيست كه اين اشتباه ادبی يا تحريف آگاهانه واژه برای هميش حق زيست را دارد و هيچگاه با درنظرداشت مآخذ كلمه به اصل آن برگردانيده نشود .
بابور
****************************************************
نظرات
جمعه ۲۹ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۵:۱۰
محل سکونت :خيرخانه
اسم :خيرالدين
ایمیل محترم بابور! بابور را اشتباه نوشتيد! اصلا بايد بابر نوشته شود! از همين كله شخي ما وطن به اين هال رسيده كه اگر كسي به ما واقيعت را هم ميگويد ولي ما از اينكه كم نيايم از همان اشتباه خوي دفاع كرده وحقيقت را ناديده ميگيريم ولو كه هيحكس فيلسوف بدنيا نيامده و هيح انساني عاري از اشتباه نيست بحز از خداوند بي نياز!
***************************************************
نظرات
شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۰:۰۸
محل سکونت :خيرخانه
اسم :خيرالدين
ایمیل برادر بابور!من عاميانه نوشتم حون بحس ما تا هنوز در باره اي املا وانشا است! انسان از نظر بيولوزيكي تا سن ٢٤ تكميل ميشود ! واز نظر علمي هيحگاه تكميل نميشود! ولي هدف شما حتما تكامل است؟
*************************************************
نظرات
شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۱:۱۷
محل سکونت :ناروی
اسم : ع . د
ایمیل خدمت دوستان و هموطنان عزیزی که بیان درد ها،مشکلات ، گرفتاری و بحرانی را که در کشور مان شاهد هستیم را دلیل بر تعصب و اشاعه تفرقه میدانند باید یک نکته را خاطر نشان کنم که اگر ما با هم حرف نزینیم و مشکلاتمان را رودر رو و اشکار بیان نکنیم اولا معضلات و بی اعتمادی ها هر روز ریشه های عمیق تری پیدا میکند .اگر کسی ادعا دارد که ما ملیت ها مشکلی نداریم و نداشته ایم و افغانستان گل و گل زار بوده و دارای ملت واحد و یکپارچه هستیم این خود جلو آفتاب گرفتن با دو انگشت است و دروغ و خود فریبی. اگر اقرار میکنیم که کوتاهی شده،ظلم و تجاوز شده، با هم خیلی فاصله روحی و فکری داریم پس با سر پوش گذاری و مخفی کاری هیچ کاری ساخته نمیشود و مشکل سر جا خود باقیست.فراموش نکنیم که ما حتی بر سر یک زبان واحد مشکل داریم چه برسد به اینکه اقرار کنیم که ستم ملی به اشکال وسیع و سیستماتیک ان وجود و تن اقوام مظلوم و محروم را خورد و خمیر کرده است.تنها از مجرای گفتگو و بازگوئی افکار،درد دلها و شنیدن حال هم هست که میتوان راهی برای برون رفت یافت،نه با انکار حقایق!با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود برادر!مشکل اگر نشود چون سرطان تن رنجور و بیمار جامعه ما را از پای در میاورد.چگونه من میتوانم منکر این شوم که تار و تبار یک قوم چپاول شود و کسانی دیگری از تبار قبیله حتی از نظام خدمت عسکری و مالیه معاف باشند؟ کدام وجدان بیداری اجازه میدهد که هزاره همیشه نفر خدمت صاحب منصبان باشد و ازبک محروم که روی میلیون ها لیتر نفت و گاز زندگی میکند نداند که استفاده از گاز یعنی چه، در حالی که با خط لوله گاز را از پایش به بادارانشان یعنی روسها باج میداند؟ این است کار نامه ها حکومت پشتون از خاقی اش گرفته تا اخوانی و طالبش! چند روز قبل رئیسی از روسای با صلاحیت پشتون در وزارت داخله مصاحبه داشت که طبق آمار و تعداد نما یندگان کوچی ها در پارلمان و هم تخمین سازمان ملل و انتخابات اخیر که تعداد نماینده های انها براورد شده، پس تعداد کو چی ها 10% جمعیت کشور یعنی 2_3 میلیون نفر است!؟! جل الخالق! از روباه پرسیدن که شاهدت کیست ،گفت دمم! اینها در طول تاریخ از این نوع آمار ها که عطفی بر قبلی اش بوده داده اند! یکی نیست بپرسد حالا که کرزی 10 را سهمیه فراشوتی داد و خودتان همین جور کشکی تعداد نفوس هر ولایت را انزمان که خیلی هم برای پشتون ها میچربید ارائه کردید ، از معلوم که ان رقم درست هست که حالا به ان آدرس میدهید و منبع شما شده!؟ در ضمن کسانی که پشتون ها را اکثریت میگویند به کدام دلیل؟ طبق آمار و احصائیه کی و کجا؟ اگر روباه وار اعداد موروثی خود تان را شاهدی میدهید یا لیست سالانه سازمان سیا را باید گفت که طبق نام تحمیلی افغانستان اصلا قومی جز پشتون وجود ندارد. در جواب دوستی که نوشته بود ازبک از جای دیگری هست باید عرض کنم که زمانی که ترکان در این خطه می زیستن و فرمان روائی داشتن ،تصور میکنم قومی بنام پشتون شاید اصلا شکل نگرفته بود.از ما ورا لنهر و قسطنطنیه یا همان استانبول گرفته تا مرز چین و همه آسیای میانه و دریای سندو... نمونه خیلی کوچکش هم همین غزنی یا غزنین هست که امروز والیش پشتون و طالبش مکتب بسوزان و سر بری میکند و به ریش همۀ شاعران ادیبان و دانشمندانی که در دربار سلطان محمود بود میخندند ! تیموریان و گور کا نیان و خیلی از سلسله ها ی تاریخی در قلمرو آریانا و خراسان پهناور ترک و ترک تبار بوده اند و این نیز واقعیت انکار ناپذیر هست که باید قبول کرد. حالا احمد شاه کو قلمرو اش کو ؟ تازه عزیز جان برادر در همان زمان احمد شاه پشتون بالا تر از قندهار نمیزیست و پشتون فقط گله داری رمه داری داشت ، حکومت امور لشکر و حشم را همین فارسها و اقوام دیگر میگرداندند. اگر او هم میدانست که شما وارثان تاج و تخت برای کسی حق حیات هم قائل نیستید و همه چیز را و حتی استخوان ها را یا به بوتو و مشرف میدهید و اگر نشود با راکت میزنید، فکر نمیکنم اولا ان تاج را قبول میکرد و این خطه را فغان ستان و ناله زاران نام مینهاد! اگر راست میگوئید و از فهمیدن حقیقت نمیترسید، مرز کشور را که خدا هیچ کشوری را بی مرزو هیچ خانه ای را بی پرده نکند !!، بسته کرده و بعد در حضور نمایند گان مردم و سازمان ها غیر دولتی آمار و احصائیه بگیرد تا دیده شود و رسوا گردد انکه در او غشی هست! در ضمن سرکار خانم داکتر فریبا[« بر خلاف پاکستانی ها که صاحب، صاحب میگویند! آدم شئی نیست یا غلام که صاحب داشته باشد متمدن ها! صاحب همه چیز و همه کس ایزد متعال و خدای عزو جل ایت!»] سپاس از نظرات ارجمند و خوب شما ! تا بعد یا حق !
***************************************************
نظرات
شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۸:۳۲
محل سکونت :کابل
اسم :نهضت الله ( نورزی )
ایمیل اولتر از همه سلام و احترامات خویش را خدمت دستندرکاران سایت تقدیم نموده و بعد برادر محترم ع . د از ناروی من که به الفاظ شما و دوکتورس فریبا جان میبینم واقعآ جای شرم و بسیار فلاکت بار بنظر میرسد برادر . من خودم در اصل پشتون و به این افتخار میکنم که پشتون هستم میباشم و خواهم بود . اما گاه گاه من هم همین فکر را میکردم که پشتون نسبت به دیگر اقوام اکثریت است که البته این یک واقیعتی است که پنهان نمودن آن گناه عظیمی شمرده میشود و برادر دانا و خواهر پر هوش من هیچ وقت به این نه اندیشده بودم که من پشتونم و خودت تاجیک و ترک ولی چون من حالا میبینم که یک داکتر و یا یک برادر ما اینقدر بی کلتور و بی فرهنگ میشود که خود را اله دست خارجیان قرار داده و موقع را مساعد میسازد که جوان های کشور مان را بر سر احساسات آورده و یک بد بختی دیگری را ایجاد کند وای بر آن فرزندیکه دوکتورس فریبا جان مادر وی و وای برآن پیچاره یکی جناب ع.د پدر وی باشد انها که پدر و مادرشان اینقدر غرق تعصب شده است پس ما نباید از فرزندان و اولاده آنها توقع خدمت بوطن را داشته باشیم بجز فحشا . تباهکاری و سرسبیلی
*************************************************
نظرات
شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۱:۱۶
محل سکونت :افغانستان
اسم :كنشكآ
ایمیل خيلی جالب است كه آقای نهضت الله نوروزی از گفته های ع د از ناروی و محترمه دكتورس فريبا ميشرمند ولی از آن نميشرمند كه قبيله افغانستان را به يك عبرت جهانی تبديل كرده است ، از آن نميشرمند كه قبيله ده ها جوان بی گناه را در جوزجان تيرباران نمود ، از آن نميشرمند كه در زمان بابای » افغان ملت « دهقانان اوزبيك را در سرپل به كوره آتش سوختاند ، از آن نميشرمند كه قامت بت باميان به زمين فرو ريخته شد ، از آن نميشرمند كه هر روز توسط اوباشان قرن بيست و يك هموطنان سر بريده ميشوند و بالآخره از آن نميشرمند كه حكومت چند قرنه محمد زايی و سدوزايي افغانستان را به جهنم مبدل كرده است .
كنشكآ از افغانستان
**************************************************
نظرات
شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۰:۵۵
محل سکونت :كانادا
اسم :مجيد
ایمیل آغای خير الدين شما كه خود ميگوييد كه بحث تان در باره املآ و انشآ است و بعدآ بحث را بحس مينويسيد اگر من به جای شما بودم معذرت نامه خود را جوانمردانه برای بابر تقديم ميكردم زيراكه شما در نوشته هايتان كلمه كله شخ را در مقابل كسيكه با شما بحث دوستانه ميكند استعمال نموديد
مجيد از كانادا
****************************************************
نظرات
شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۳:۰۶
محل سکونت :بلغاريا
اسم :فرويد
ایمیل اول همه انسان شويم بعدا افغان!تمامي روز قصه هايي زنانه! مفت! موشهايي گريخته به شمول خودم!ما دامن ميزنيم خود واولاد ما آرام در اوروبا وآمريكا زنده گي ميكنيم وا به حال اولاد مظلوم !
**************************************************
نظرات
شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۳:۵۶
محل سکونت :
اسم :صاحبي
ایمیل سلام به همه كسانيكه مينويسند!تاريخ را بخوانيد اينكه افغانستان است و يا هرشكل ديگر درمورد تاريخ افغان بايد گفت اينها افاغنه هاي اند كه از كشور هاي آنطرف جزاير خشك در كوه هاي غور و بعدا داخل اراكوزيا و درجنوبي ترين قسمت افغانستان خابجاشدند.افاغنه درجنوب بودند و بعد از احمد شاه بابا خواستند وطني به نام شان داشته باشند و ديگراقوام چون از هويت شان معلومات نداشتند آنها راپخت -پكت و پشتون يا قوم ناشناخته )سوال ( ناميدند.حالا برماست كه بخاطر منافع عليا كشورچه تصميمي را قبول ميكنيم .بهتر انست كه متحد باشيم و گذشته ها را فراموش كنيم ويا انكه نظريات معقول ارايه كنيم مثل كشور هاي غرب اگر نترسيم ايجاد كنيم تا بدانيم كه كار ما فقط محصولش بدست مردم سرزمين خود ما ميرسد و ازان استفاده معقول به نفع خودمان ميكنيم.بايد بدانيم كه هركس آزاد است و ازاد بايد فكر كند و فكر مفيد به نفع خودمان است وتوان آنرا خواهيم يافت تا ولايت آزاد و آباد اعماركنيم و درين عرصه ديگران از ما ياد بگيرند و رقابت براي ابادي داشته باشيم.
******************************************************
نظرات
يكشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۲:۲۴
محل سکونت :ناروی
اسم : ع . د
ایمیل دوست یا هموطن گرامی نهضت الله!اولا اگر تمام مطالب بنده را خوانده باشی،جواب انها شرم نه بلکه تحلیل و تجزیه بود!دومااگر شرمی هم دارید که باید بکشید!،بقول دوسنم کنشکا از تاریخ و سوانح و کرده هایتان و حالتان باید بکشید،٧٠% هیروئین و تریاک جهان را تولید میکنید و خود را مسلمان میگوئید.حق هم دارید که سرتان را بالا بگیرید.هزار هزار و فوج فوج پنجابی و عرب اسیر در شمال و جنازه های مانده در سنگر و حتی کوچه هانوکری بیگانه نیست؟ان را که عیان هست چه حاجت به بیان!شما کی تعقل میکنید،خدا داند! شما که معلوم دار شرم نشوید زیرا اینقدر غرق در ظلم و استبداد و قساوت و سر بریدن شده اید که دیگر حتی کرامت انسانی را هم متوجه نستید.سر بریدن دریور و راننده بیچاره و کشتن دختر بچه های معصوم و چوکی دار مکتب و دهها جنایت قرون وسطائی شرم و بیگانه پرستی نیست ولی نام زن خود را گرفتن پیش شما شرم هست!زن را با قاطر معاوضه کردن فروختن ان چگونه است؟وا ویلا از اینهمه فاجعه!ولی «افغان» و پتان بودن مطمئنا شرم دارد،اینجااروپائی ها یا از جنایت «افغان ها»میپرسند یا از کاسه گدایی و دست دراز!به کلاه و لونگی پر چرک باید افتخار کرد! به کدام سوابق و جنبه ها و کار کرد ها و داشته و اندوخته ها علم و هنر و عدالت و سیستم و فرهنگ و سیا ست و حکو مت و ترقی و کمال و اقتصاد و استقلال و... باید بالید.نوکری را اگر حضور دهها پنجابی و عرب را در تخریب داشته های وطن نمیداند در گدائی و انتخاب زعیم مملکت توسط خارجی ها هم نمیدانید شاید در این بدانید که اگر چهار گمرگ و راه ورود وسائل و اموال را بر رویتان ببندند از گرسنگی خواهید مرد، از سیرو پیاز و ارد گرفته تا سوزن و تار کالایتان از خارج میاید و 90% وابسته به واردات خارجی، دم از استقلال و نوکر نبودن میزنید، وابستگی و نوکری را در چه میدانید شما ؟؟؟ خدا فقط میداند که شما دل را به چه خوش کردید! جنرالان پاکستانی که بار ها میگویند و ابائی هم ندارند که بدون انها هیچی نیستید! در مورد نفوس و جمعیت اگر سند و پنجاب و سوبه سرحد و بلوچستان پاکستان را هم بیفزائید شاید اکثریت را پوره کردید و یا مثل حالا عطف به فرمان و نظر شماره چند قبلی خودتان بدهید و در نهایت چون عرب باده نشین جاهلی که خیلی وجه اشتراک هم با هم دارید سر قبرستان ها« پر و مملو » رفته تعذاد مردگان را هم جمع کنید! اخر در عرب جاهلی رسم بود که بخاطری که هر قوم طایفه برتری تعداد خود قدرت خود را به دیگران نشان دهد حتی تعداد مردگانشان را هم جمع میکردند و ... تا اینکه اسلام امد و بعد ها سورۀ تکاثر نازل شد و در انجا بر خسران و زیان باری ان اشاره شد و ...نظام قبیله گرائی ، شمشیر و جنگ و کشتار و کشتن یا زنده بگور کردن دختران مصداق های بارزی از نظام جاهلیت است.حالا بعضی ها در افغانستان در موقعه تولد زنده بگور نمیکند،میگذارند بزرگ شود یا کنج خانه که شیشه هایش رنگ شده و« خروسی» هم در حویلی نباشد زنده بگور شود یا اینکه در راه مکتب کشته ویا زنده در اتش باروت بگور شوند، این هم خود یکنوع تکامل و پیشرفت هست!!باز میگوئید بشرمیم برای چه؟ ما را چه کرده هیبت و صلابت ریش و بروت ما کم از دیگران است!؟ هر سو بنگری عظمت و شکوه و جلال و کمال و خود کفائی اقتصادی و سیاسی هست. وقتی از طیاره به پایین نگاه کنیم جز کوههای خشک و دشتهای خاکی که حتی خاری از ان نماده نگاه میکنیم غرق شادی و سر افرازی میشویم! لا حول ولا باز میگن پتان مغز اندیشه و اندشمند مخترع و مبتکر نداره، پیش از سال 1990 خیلی پیش تر از ان یونس خالص و سیاف میگفتند که کابل باید خراب شود و اگر شود از سر اباد شود،ندیدید که شد، چقدر کار روسها و انگلیسیها وحتی شهردار کابل را اسان کرد. پیشبینی و عمل را که میبینید! اقای مولوی خالص قبلا با افتخار ذر کابینه پاکستان از احمد شاه و عبد الرحمن هم جاو تر زد و پیشاپیش که قدرت را بگیرند علنی اعلام میکرد در اسلام اباد که 3 کس در افغانستان حق رای ندارد، 1_زن 2_ هزاره و 3_ هندو !! ببینید شاگرد ان آی اس آی چقدر خوب از قبل میدانند چکار باید بکنند که سالها پیش نوید انرا میدهند! من فکر میکنم اگر میخی هم به سری کوبیده شده بازتابی و عکس العملی بر مغز ها و سزها و افکار شئونیستی و فاشیستی بوده و کاری سمبلیک بوده که بیان گر بیدار کردن مغز و کله منجد و اندیشه قبیله سالار بوده!ضمن اینکه عمل نا شایستی بوده ولی انجماد و رخوت افکار و مغز نا پخته و عقب گرای پشتون باید تکان میخورد !در کجا دیدید که تاجیک یا هزاره یا ازبک به قندهار و جنوبی لشکر کشید و مردم را قتل عام کرد ولی خون مردم کابل با راکت های گلبدین خان بر سر صاحبان خانه خرابشد و در شمالی و قندوز و مزار و بامیان و فاریاب و شبرغان و غور لشکر قساوت و وحشت با پا کستانی ها هجوم اوردند و خانه ها مزارع در اتش زدند و... باز میتوان به شما ها هموطن گفت؟! شرم این است و هزاران نکته دیگر ! واقعا شما چی فکر میکنید وقتی کرزی به خاج سفر میکند و باهمتا های خود دیدار میکند از افغانستان چهدارد که بگوید؟در حالیکه پول کالا هایش و بلیط هواپیمایش از جیب دیگران است! او یا همین با بای تان از کدام اندوخته ها دستاورد و پیشرفت های سرزمین خود حرف میزند و بخود میبالد!به چه باید افتخار کرد؟به جهل عقب ماندگی و بیسوادی؟به تریاک و هیروئین؟ تراژیدی و درد های ما خیلی عمیق تر است جانم. اگر کمی اندیشه کنی خیلی چیز ها است که شرم و درد خالی که جای خود دارد باید از شرم مرد!
***************************************************
نظرات
يكشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۱:۳۱
محل سکونت :آلمان
اسم :عارف
ایمیل محترم علي محمد از ناروي! خداوند به شما رحمي از درباري بي نياز خود كند! من در آغاز به شما خاموشي اختيار كردم ولي نميدانم كه شما به معني آن بي نبرديد يا آنقدر در اين گردابي خونيني تعصب فرو رفتيد كه ديگر نميدانيد حي مينويسيد حي ميكنيد! شما حرا همه بشتونها را دشنام ميزنيد؟ من تمام مليتهايي افغانستان را يك ديده مينگرم ! ولي انساني را مانند شما صرف دعا ميتوان كرد و براي شما عافيت وبه خود صبر از درباري آن خداوند بي نياز تمنا دارم!آخر ما آخرتي داريم يا خير؟
***************************************************
نظرات
يكشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۰۷:۱۳
محل سکونت :کابل
اسم :نهضت الله ( نورزی )`
ایمیل سلام و احترامات برای تمام بینده گان محترم برادر محترم کنشکاه جان اولتر از همه شما که گغته اید که من بشرمم بفکر من به من کدام جای شرم نمی باشد بلکه جای شرم بشما است برادر محترم وقتیکه مردم در جوزجان علیه جمعه خان همدرد دست به نظاهرات زدن شما چی فکرمیکنیدکه ایاخودمردم این کار راکرده است ایادرعقب این هیچ نوع دست سیاسی نمیباشد برادرمحترم جواب نزد من است تمام اینها بگفته جنرال عبدالرشید دوستم بخاطربرکناری والی قابل که کامیاب هم شد این کار راکرد اگر انها مردم عام میبودندپس اسلحه درمیان انها از کجاشد چرابالای نیروهای دولتی یوریش بردن و اگر کسی بالای خانه شما یوریش برد شما از خود دفاع مینماید یا بطرف وی میبینید بنطر بنده این یک کاری بود که طرح ریزی شده بود و حاجت به همین تلفاط داشت تا برای نسل آینده جای پند و عبرت باشد مانند دزدهایکه در سال 1385 در کابل دست بمظاهره زده وتمام اموال دکانها خانه ها و حتی یک دفتر تلویزون نیز از انها به امان نماند من بشرمم یا خودت انهایکه در کابل و یا جوزجان مظاهره نمود عکس ها مسعود و دوستم را نقل میکردن یا از من و تو را بفرما برادر دزد و رهزن کی است من یا تو ؟
*********************************************
نظرات
يكشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۰:۳۵
محل سکونت :عربستان سعودي
اسم :ياسين
ایمیل محترم ع.د شما نوشته برادرم فرويد را مطالعه كرديد؟ بسيار ساده وخيلي بر معني است!
**********************************************
نظرات
يكشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۰:۳۹
محل سکونت :كابل
اسم :گل شاه
ایمیل برادرهای محترم هیچ کس به وطن افغانستان خدمت نکرده اندهمه کلانهای وطن ماغلامان خارجی هابودندوهنوزهم است این تفرق کی بین پشتون ،تاجک ،هزاره،ترکمن وغیره همه ماازیک خاک ویک ملت هستیم اگرماوشما به ممالک دیگرنگاه کنیم چندین ملت به زبانهای مختلف ،مذاهب مختلف زندگی میکند اماهیچ تفرق دران وجودندارد بیایدماهمه دست به دست شویم وطن خودراازاین جهالت دوربسازیم تاچی وقت خارجی هابین ماوشماتخم نفاق زرع نماید .تشكر
************************************************
نظرات
يكشنبه ۳۱ سرطان ۱۳۸۶ در ساعت ۱۸:۲۶
محل سکونت :ناروی
اسم :ع . د
ایمیل دوستان عزیز گلشاه ،فرید و... خدا لعنت کند هر انکه در تعصب کور و جهل فکر میکند و زندگی میکند!هیچ انسانی از عامی گرفته تا بیسواد نمیخواهد سری را که بدون درد است دستمال ببندد و زندگی ارام را نا ارام کند.قدر مسلم است که مردم عادی و بیچاره اینقدر گرفتار درد و رنج شده اند و هستند که برایشان شاید اهمیتینداشته باشد که کی درقدرت هست و کی پلان پاکسازی قومی و زبانی وملیتی داشته و همین الان هم با خنجر وهم با پنبه سر دیگران میبرند!درد در این است که قبیله در زبان خوبحرف میزنند ولی در عمل و خفا کاری دیگری میکنند!فرید جان بلغاری پشتون کشتن و راندن ساکنان هزاره جات در حال و گذشته قصه زنانه نیست،عاقل!٤٥ روز پا فشاری زیر خیمه عروسک بازی لویه جرگه برای اینکه زبان اقلیت پشتون را زبان اصلی کشور و مم سرود«ملی!!»جا بزنند پس تعصب نبود چه بود؟شما عوام باید نان را به نرخ روز بخورید و تقصیری هم ندارید ولی تاریخ و مسئولیت تاریخی ما ایجاب میکند که تا بکی سکوت؟تا بکی کرنش ؟ تا کی مصلحت اندیشی و حقیقت ها قربانی مصالح کنیم؟تازه آنها طلب کار تر و جریر تر شده و میشوند!جالب است که کی به کی نوکر میگوید!!متن های قبلی را...
*************************************************
نظرات
چهارشنبه ۳ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۱۳:۲۱
محل سکونت :آسترليا
اسم :صابر
ایمیل هموطن نهضت الله نوروزیشما كه بحث را در واقعه خونين جوزجان كشانيديد كه در اثر يورش فاشيزم تا دندان مسلح ، پنجاه تن كشته و زخمی گردیدند و همه جوانان ، زنان و پيرمردان دست خالی را از پشت سر در حال فرار تير باران كردند از نحوه طرز ديد تان معلوم است كه شما آگاهانه ويا غير آگاهانه از فاشيزم دفاع مينماييد و من لازم نميبينم كه با شما بحث دور و دراز را انجام بدهم ولی با گفتن اين مقوله ( و انما الجاهلون قالو بلا ) از شما مختصرآ می پرسم آيا يك غيرپشتون ميتواند در پكتيا والی تعيين شود !!!آيا در تمام ولايات غيرپشتون نشين يك والی غيرپشتون پيدا نشد كه يك دزد و راهگير را مانند جمعه خان در قلب سكونت مردم ترك بالای مردم به صفت والی تحميل كردند كه بغيراز قاچاق ترياك ديگر كاری نداشت !!!صابر از آسترليا
***************************************************
نظرات
پنجشنبه ۴ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۲۳:۴۳
محل سکونت :دوبی
اسم :خالد
ایمیل دوست من فرويد نوشته كردند كه اول بايد انسان شويم و بعدازآن افغان شويم . من متآثر شدم كه اين هموطن تمام افراد ساكن افغانستان را خارج از انسانيت خواندند .فكاحی يی به يادم آمد ميخواهم بنويسم -كدام برادر پشتون مبالغه آميز ادعآ ميكرد و ميگفت كه چون ما يهود هستيم لذا حضرت عيسی از قوم پشتون است ، حضرت سليمان پشتون است ، حضرت داود پشتون است وغيره همچون گپ ها .كسی از حاضرين بی حوصله شد و گفت : حالا بگو كه حضرت آدم هم پشتون بود !!! اين شخص بلادرنگ جواب داد و گفت : بلی ! حضرت آدم پيش از آنكه آدم شود ، پشتون بود !!!خالد از دوبی
**************************************************
نظرات
شنبه ۶ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۱۹:۲۷
محل سکونت :مزار شزیف
اسم :گل احمد رنجبر
ایمیل محترم ع. د از ناروی خیال که این صفحه مخصوص برای شما باز شده. منطق شما همانقدر است که به جواب هر کس چیز وارونه ای بنویسید. برادر عزیز فرض کن که فردا نام وطن ات خراسان و یا آریانا شد و پشتون ها کلن از صحنه ای سیاست دور رفتندو تو رییس جمهور شدی. بگوی میتوانی شکم گرسنه کردمان غور، بامیان، ارزگان بدخشان، سمنگان و دیگر ولایات را سیر بسازی؟ هرگز نه! برایت گفته اند و تو طوطی وار تکرارمیکنی و خبر نداری که هرکس برای مطلب خود دلبری میکند. چه ضرورت است که وقت خود را به مزخرفات گویی ضایع کنیم بیا اول فکر شکم گرسنه ای مردم ات را کن بعد تاج پادشاهی را برسرت بگذار. افغانستان در زمان حاضر فاقد این چیز هاست. روشنفکر مردمی، اقتصاد قوی، حکومت قانونی، عدالت ، امنیت، آزادی وپیداوار درخور ارزش. تو داری راجع به چیزی بحث میکنی که بعد ازین چیزها میآید.در صورتیکه درخانه ات خطر حس کنی حاضر هستی که به آن قدم بگذاری؟ این نویسنده های ما هرکدام برای یکی کهآنان را تغذیه مینویسند بازی نخوری.
***************************************************
نظرات
يكشنبه ۷ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۰۹:۲۹
محل سکونت :بغلان- پلخمری
اسم :کنشکا کوشانی
ایمیل برادر محترم نهضت الله(نورزی)آیا شما خبر دارید که جمعه همدرد چه سابقه دارد و از آن کورکورانه به دلیل اینکه همزبان شما باشد پشتیبانی میکنید کسی که در همه تحولات همچو ماش به هر سو میل کرد زمانی هم کاسه لیس دوستم بود زیرا از او در صفحات شمال حمایه میکرد همینکه دولت کرزی آمد با وی مخالف شد یک مدت در ولایت بغلان والی مقرر شد و از آنجا هم به علت سو استفاده از صلاحیت توسط تظاهرات مردمی رانده شد باز چه ضرورت بود که وی دوباره در جوزجان به حیث والی مقرر شود که این هم دال بر فاشیستی دولت کرزی است. کسی که سواد حیاتی ندارد چه تناسب با ولایت.
**************************************************
نظرات
يكشنبه ۷ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۱۱:۲۶
محل سکونت :افغانستان
اسم :عزیز
ایمیل ای فرد فرد ملت قهرمان! تا به کی فریاد افغان تا به کی تا به کی این شور و فغان تا به کیتا به کی فحشا و عریانی بینی تا به کی اخلاق شیطان تا به کیسربلند، با عزت و با عفت باشید!زنده باد افغانستان عزیز!زنده باد ملت با غیرت و قهرمان افغانستان!
*************************************************
نظرات
يكشنبه ۷ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۱۳:۵۸
محل سکونت :هالند
اسم :كريم
ایمیل برادر عزيز از افغانستان - شما كه با احساسات پاك (( ملت غيور افغان )) گفتيد ، اين شعار خوب است ولی واقعيت نيست زيرا كه ما تا هنوز ملتی نيستيم و قهرمان بودن ما هم زير سوال است .قهرمان ملتی است كه مردم آن با صميميت و دوستی زندگی كند ، قهرمان ملتی است كه شكم آن سير باشد ، قهرمان ملتی است كه وطن خود را به اجانب نسپرده باشد و بالآخره قهرمان ملتی است كه حقوق همديگر را احترام و رعايت كند . هيچكدام ازين اوصاف در وجود مردم ما در اثر جفآ و خيانت حكومت های قومی و قبيلوی ديده نميشود . ما بايد ملت را بوجود بيآوريم و بعدآ در باره قهرمانی آن صحبت كنيم . با حلوا گفتن دهن شيرين نميشود .كريم از هالند
**************************************************
نظرات
يكشنبه ۷ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۱۶:۵۹
محل سکونت
:اسم :
ایمیل بشتون ها خدا برست هستند افغانستان حاصل قربانئ هائ اين مردان هستند فلهذا تعصب جاه ندارد
*************************************************
نظرات
يكشنبه ۷ اسد ۱۳۸۶ در ساعت ۱۹:۰۲
محل سکونت :مالداويا
اسم :ظريف
ایمیل آقای گل احمد رنجبر از مزار شريف با اتهام بر عليه ع د از ناروی و برای ديگر كسانيكه مينويسد اتهام وارد نموده گفتند كه (( نويسنده های ما هر كدام از هر جای تغذيه ميشوند بازی نخوری )) .من يك رنجبر را ميشناسم كه لسانس خود را در فاكولته تاريخ بدست آورده و با جعلكاری خود را داكتر علم حقوق قلمداد ميكند كه رسوايي و افشا شدن آن از طريق بی بی سی نيز اعلان گرديد . اين شخص فريبكار كه خود وابسته به قدرت های داخلی و خارجی بوده و برای رسيدن به چوكی و مقام تمام روز مصروف چاپلسی و بوت پاكی ولی نعمتان ميباشد .اين فرد كه مقدسات آن پول و چوكی است هروقت از حقيقت چشمپوشی كرده و هر وقتيكه بی منطق شود ديگران را يا به وابستگی متهم مينمايد ويا هم به تجزيه طلبی .آقای گل احمد رنجبر شايد از وابستگان رنجبر ها باشد ويا ازين قماش روشنفكر نماها باشد .اين آقا كه از آرمانها سخن زده است بايد بداند كه تعميل چنين آرمانها ايجاب ميكند كه اولآ بايد شوونيزم و فاشيزم به هر رنگ و بو و به هر عنوان و از طرف هر كسيكه باشد بايد سرنگون گردد و بعدآ جامعه انسانی اعمار گردد .
ظريف مالداويا

نظريات مربوط شخص نويسنده آن بوده و سايت داكترهمت فاريابی برآن دخيل نيست
محمد عالم ابراهيمی مسئول سايت

Wednesday, July 25, 2007

قسمت اول نظريات

بخشی از نظريات ارايه شده پيرامون مقاله
( معمای ثبت هويت افغان در تذكره )
نظرات کاربران
برگرفته شده از سايت - شبكه اطلاع رسانی افغانستان
>>> افغاني نامي است که در اکثر دايره المعارف هاي مشهور جهان به باشندگان افغانستان اطلاق مي شود و بنابراين هر فرد ساکن افغانستان يک افغان ناميده مي شود.در فرهنگ عامه افغانستاني به هر فر د از قوم افغان غالبا پشتون گفته مي شود که اين مسئله در مقاله دکتور صاحب نيز به عينه مشهود است.
در فرايند ملت سازي همگوني نام هر فرد تبعه يک کشور از مولفه هاي اصلي است که هر تبعه افغانستان خود را يک افغان بداند.فرهنگ سازي در اين زمينه در آينده نزديک منجر به اين خواهد شد که کلمه افغان بصورت کلي و جزئي به همه باشندگان افغانستان اطلاق گردد.نگراني نويسنده درمورد ترکيب جمعيتي نژادهاي مختلف به راحتي با کارهاي آماري و کارشناسي بر روي مقوله هاي انتخابات، جغرافيا ، بوم شناسي و جامعه شناسي به راحتي و با تقريبي خوب قابل ارزيابي است.از نشانه هاي يک جامعه متمدن پرهيز از تعصبات است و اطلاق نام واحد به اتباع يک کشور يکي از راههاي برون رفت از تعصب و تبعيض نژادي است. کما اينکه قيد نمودن نژاد هر تبعه افغانستان مشکلات ديگري را درپي خواهد داشت که نويسنده محترم توجه کافي به آن نداشته اند.اين واقعيت که نام کشور ما افغانستان است اطلاق افغان به هر فرد افغانستاني امري معمول است کما اينکه در ايران به مهاجرين که غالبا به قوميت هزاره تعلق دارند افغان مي گويند چه درکوچه و بازار و چه در جريده ها و رسانه ها و در ساير کشورها نيز به همين صورت است در کشورهاي عرب الافغاني و در کورهاي انگليسي زبان Afghan لغاتي هستند که هر افغانستاني فارغ از توجه به نژاد او اطلاق مي گردد. پس مي بينيم که اين کلمه مشکل بزرگي پديد نمي آورد.ذکر قوميت در اسناد شناسايي خود مشکلات دهشت بار ديگري را در پي دارد که دکتور صاحب از توجه به آن غافل مانده اند.اين نوع طرز فکر ها علاوه بر خدشه دار کردن اتحاد ملي منجر به پديده اي خواهد شد که ممکن است نتيجه آن تقاضا تغيير نام کشور باشد که امري معقول به نظر نمي رسد.به جاي ابراز نگراني از مواردي از اين قبيل بهتر است تمرکز قوا و نيروي فکري بر بالابردن سطح آموزش و فرهنگ جامعه باشد تا تعصبات و تبعيض ها از جامع رخت بر بندد که کاري بسيار مشکل اما در عين حال امکان پذير است و نياز به زمينه سازي، فرهنگ سازي، سرمايه گذاري و گذشت زمان است.اميد است کشور ما به شرايطي برسد که در توزيع امکانات و سرمايه ها بجاي توجه به پراکندگي نژادي به ميزان جمعيت ساکن در هر حيطه جغرافيايي توجه شود و روزي برسد که هر تبعه افغان از هر نژاد و قوميت و زبان بتواند در هرنقطه از افغانستان به عنوان يک افغان زندگي کند.
هادي از اصفهان
-----------------------------------------------
دوست عزیز نظر شما در مورد پرهیز و اجتناب از دامن زدن به مسائل قومی و قبیله ای خوب است اما کافی
نیست.وقتی فاشیسم به این مسئله باور و ایمان ندارد و فقط و فقط خوی زیاده خواهی خود را با سیاست ماکیاولی گونه پیش میبرد ما اقوام عقب نگه داشته شده مجبوریم و باید خاموش نباشیم که حتی هویت معجول خویش را هم بر ما تحمیل کنند.اگر نظام که نه،ولی رژیم های فاشیستی گذشته و حال اعتقادی به ملت سازی و اعمار ساختار ملی واحد از طریق معقول و عادلانه اش داشتن و مانند سایر کشور های جهان مثلا همین ایرانیها ،اینان نیز دستمایه داشتن مسلم بود و هست که من خودم را افغانی میگفتم و شاید افتخار هم میکردم ولی حالا مسئله خیلی فرق میکند و نژاد پرستان پشتون نه تنها اندیشه هویت واحد ندارند که اگر هم دارند ان هویت واحد را در تحمیل همه چیز خود و هویت قبیله ای خود بر دیگران میبیند.در اینجاست که گره اصلی نهفته است.حتی سیما و چهرۀ من برای پشتون جنوبی نا آشنا و با دیده و بیگانه هست چه برسد به هویت فرهنگی ،تاریخی و زبانیم!باور کنید برای آنها سیما و موهای بور آمریکائی ها و بهتر از همه انگلیسها جا افتاده تر ،قابل هضم و پذیرش تر تر ما هائی است که قرنها در این سرزمین بودیم و خاک اصلی ماست.حالا چگونه خودم را افغان بنامم.آیا این خیانت و دروغ به همه چیزو مخصوصا خودم نیست.ما از نظر فرهنگی دهه ها با پشتون ها فاصله داریم. واقع بین باشید از عنعنات و رواج و آداب و رسوم گرفته تا طرز تفکر و بینش.من 2000 سال یکی از عجایب و ارزشهای تاریخ بشری را در دل کوه در عصری که بشر هیچ وسیله ای نداشت و انرا با خون دل نگاه میدارم و ظرفیت و تحمل اینرا دارم که اعتقادم را با شاهکار بشری نیامیزم ولی آنها ظرف چند روز و چند دقیقه در تمام کشور و مخصوصا این دو میراث بشری را منهدم میکنند و خود و اعراب نعره تکبیر سر میدهند و نکتائی والا و اطو کشیده هایشان در غرب دست و کف میزنند و هلهله سر میدهند و بعد به این فکرند که فردا در مطبوعات غرب این یک عمل برادران و هم ریشه ای های فاشیست خود را چگونه توجیه کنند!مگر ندیدید و نشنیدید؟من که خود دیدم.ویا خود مذهبی غیر مذهبی تریاک را میکارند و برج و قصر میسازند و بعد تاکستان ها و زمین های دیگران را میسوزانند تا من از گرسنه گی علف بخورم،باز مگر ندیدید و شاهد نبودید؟ من که بخدا در ماهیت بین احدی و وردک و ملا عمر و راکتی فرقی ندیده و نمیبینم.فرق در طرز و نحوه کشتن و محو کردن و نابودی دیگران است.نمایشات و طالب بازی ها هم چون قضیه 120 ساله دیورند مضحکه ای بیش نیست.باور کنید پشتون جز به خود به هیچ چیزی نمی اندیشد.انها حاضرند «ژغدبلی» سازی کنند ولی حاضر نیستند حتی ذره ای کمک به ساختن فرهنگستان زبان فارسی انجام دهند!تاسف میخورم از افرادی که به تقلید از شئونیسم قبیله زبان ما را «دری» خطاب میکنند و در توجیه ان هویت سازی ملت سازی را استدلال میکنند.این خود یک تو طئه بوده و هست.دری گویش است ونه یک زبان مستقل یعنی خود فارسی هست.این کار و بر نامه خیلی اهداف و مقاصد پنهان دارد، چرا ما کمی تعقل نمیکنیم؟حالا پشتون کجای ساختار ملی را ساخته که حالا اصرار دارد ما زبان خود را دری گفته و فارسی نگو ییم؟!این یعنی جدا کردن ما از هویت تاریخی ما و تنها گذاشتن زبان ما در معرض نا بودی و بی هویتی،مانند اردو و یا پشتو و...این مانند دیگر کار هایشان جعل تاریخ است.بیگانگان همواره مزدور ترین و متحجر ترین قوم را ابزار و جاده پاکن خویش استخدام میکند.حالا که باداران خارجی شان از نزدیک حمایتشان میکنند و مهر قانونیت و مشروعیت حکومت را بر پیشانیشان زده اند، فاشیسم و شئو نیسم پشتون هار تر از همیشه شده است.حق مالکیت؟کدام حق مالکیت؟حقی که با کشتن صاحبان اصلی زمین و تاراج مال و ناموسشان و فروختن زنان و دختران بیگناه در بازار های سندو پنجاب بدست آمده؟کدام شاه و خائن دیگری جز سران پشتون که خود را شاه و بابا مینامند حق الناس را به تول و تبار خود میبخشد و سند و قواله امضا میکند؟!ننگ باد بر شما پای برهنه های کوه سلیمان که جز وحشی گری و بربریت میراثی و ارمغانی ندارید!نوکری انگلیس ،روس و سیاه سوخته های پنجابی و مزدوری و خوش خدمتی اعراب عیاش و جاهل کارو پیشئه شما بوده و هست. شما وطن را بفروشید و دیگران با خون، بهای انرا باید بپردازند!؟یک کار مثبت و افتخار فرهنگی،تاریخی،علمی ،سیاسی و یا انسان دوستانه اگر کرده اید عرضه کنید؟ما را باش!کار خیر؟!بپرسید کدام روز خون نریخته اید؟ کدام روز غارت و سفاکی و نوکری و چپاول نکرده اید؟مگر هنر و کاری جز وحشت و بربریت هم بلدند که انجام دهند؟شما حتی اسلام بیچاره را هم به سخره گرفته اید.اسلام با فاشیسم و نژاد پرستی فاصلۀ زیاد دارد.اگر بلال حبشی هم زنده شود شما و را یا شهید خواهید کرد یا در بازار سند و پنجاب خواهید فروخت...ان وقت بعضی ها با هیبت و ذوق و شوق میگویند «ما افغان هستیم» ،«فرهنگ افغان» کدام افغان؟ و کدام فرهنگ ؟ خنده دار است .ما با قزاق و ترکمن فرهنگ نزدیک داریم تا این بی هویت های به ظاهر هموطن !جدی میگویم شمااگر به یک پشتون عید یا جشن سال نو و نوروز بگویید میخندند میگویند کدام نوروز...؟شما را به خدا ننگ نیست؟ما اگر هم خیلی باشیم افغانستانی هستیم.بی سجل و سوانح های پای برهنۀ کوههای سلیمان کجا و فرهنگ و تمدن 4000 ساله آریانا و خراسان و ام البلاد بلخ و بامیان کجا!شرم آور است.مو لا نای بلخ، رودکی، ناصر خسرو قبادیانی، سناءی غزنوی،ابن سینا، نظامی گنجوی،خواجه عبدلله انصاری، فردوسی ،سعدی، حافظ،خیام نیشابوری و عطارو اقبال و بیدل دهها اندیشمند و متفکر که فخر مشرق زمین هستند کجا و «ژغدبلی »سازی داوود خان کجا؟!ننگ نیست اینها را فراموش کنیم و دین خویش را ادا نکرده در مقابل سرود قبیله و قومی پشتو ایستاده و ادای احترام کنیم یا آنرا تکرار کنیم؟!وقتی سرود و آوازی که بر خواسته از ضمیر و روح قلب آدمی نیست به آواز ددان بیشباهت نیست؟ ننگ بر بیسوادان و دلالان خیمه لویه جرگۀ که با پشتونیسم و استعمار پیر انگلیس همنوا شدند!مگر تجربه 500 سال اقتدار فارسی در هند و بر اندازی ان توسط همین انگلیسیها از یادتان رفته بود؟کدام دین تاریخی پشتونیسم بر گردن ملت های محروم دارد ،جز خاک فروشی و کشت و در آمد افیون و انتقال آن توسط انگلیسها به خارج؟چرا واقعیات اینقدر آسان کتمان میشود؟اصلا وطن فروشی عبد الرحمن جلاد و بخشیدن خاک به بادارش و حالا حرف و حدیث از دیورند چه معنایی دارد جز قربانی کردن دیگران؟ اگر پشتون ادعای دیورند و... میکند چرا با لشکر وحشت و جا هلیت عرب و سیاه و سوخته های سنت«ختنه» نشدۀ پاکستانی در شمالی و مزارو بامیان خون میریزند و جنایت میکنند؟؟چرا با هم نژادان خود اسلحه بر روی بوتو و مشرف نمیکشند؟خاک بر سر این غولهای بیابانی کنند که جز لونگی و سرمه و شکلک و سر بریدن چیزی یاد ندارند!شما بخدا قضاوت کنید اگر بجای این طالب های پشتون، ازبک یا هزاره یا هم فقط گروپی از اینها قرار داشت و درمقابل دولت جنگ میکرد،این فاشیست ها هزار بار حکم تکفیر نمیدادند؟ هزاران انسان را بخاک و خون نمیکشیدند؟شاید کسی را زنده نمیگذاشتن!ولی هزار بار چاپلوسی جلادی چون ملا عمر را میکنند و دهها پشتون نژاد پرست را پست و مقام عالی میدهند.تزویر آشکارکه چون همیشه کارو پیشۀ شان هست...... اگر احمد شاه،عبد الرحمن، ختک،متک،کرزی،وردک،اتمر ...همه و همه جمع شوند یک صفحه از کتاب خداوند گار بلخ «مثنوی معنوی» یا پیر طوس«شاهنامه» را بتوانند بنویسند بنده خودم را افغانستانی خواهم گفت و سرود قومی شان را خواهم خواند...کار آسانی که در قدم اول میتوان انجام داد، بایکوت و تحریم این سرود قومی پشتون است!اجباری در خواندنش نیست،میتوان در مراسم خاص و محافل وقتی خوانده میشود نه از جا بلند بر خواست و نه تکرارش کرد. این که مسالمت امیز ترین راه و حق هر بشری هست .این آسان ترین راه برای نشان دادن نظر خود است. ملت های اکثریت ولی محروم و سرکوب شده،تاجیک،هزاره و ازبک بیدار باشید!نگذارید برای مسئله مزخرفی چون دیورند بیش از این قربانی شویم! بگذارید رکتر بگویم،رای بجدائی قندهار و مشرقی از افغانستان بدهیم ،مشرف میداند و ملا عمر و کرزی،مشکل خا نواده گی خودشان هست!بگذارید شریعت خون و چپاول و غارت را بین خویش اجرا کنند.بنظر من زیاده خواهی پشتون را باید چون خودش پاسخ داد لا اقل این تجربۀ تاریخی پشتون هاست.هر قدر سر خم کنیم و دم نزنیم بیشتر خود را مالک همه چیز و همه کس قلمداد میکنند. شما باور کنید در همین غرب روشنفکر که نه ولی همین تحصیل کرده های اینها در تعصب کور و خشک از سر برهای جنوبی شان چیزی کم ندارند.
سید عنایت الله دبستانی
------------------------------------------------
زه دیو پشتون په صفت دا لازم گنم چه هر افغان ته افغان خطاب وکم مگر دا دهر قوم حق دی چه خپل هویت وساتی او دخپل جان نه او تول افتخارات مدافعه وکی. که مونژپر دی موضوع ته فشار واچوو او د یو قوم پر ملت او جغرافیایی خطه تحمیل کو پشتانه دومره ضعیف ملیت هم نه دی چه خلکو ته دمهار کولو په خاطر هلی زلی وکی او دموکراسی تر پشو لاندی کی.هرملیت آزاد دی او هرملیت یوازی دنوم یه بلکی د افغانستان د پرمخ بیولو دپاره باید کار وکی.ا
خترگل
--------------------------------------------------
بنده نیز با این دوست عزیز ( هادی از اصفهان) موافق هستم.حرف بسیار متین و منطقی ای فرمودند.البته موقعی میتوان به صحت این گفته ها پی برد که با دیدی آینده نگر به قضیه نگریسته شود.البته در کوتاه مدت ، ممکن است تصوراتی و مسائلی که دکتور فاریابی ذکر فرمودند پیش بیاید که در درازمدت قابل حل شدن است.اما در سرود ملی افغانستان ، کوتاهی از خود فارسی زبانان افغانستان بود که نتوانستند جلوی پشتونیزه شدنش را بگیرند و امیدوارم که بتوان آن را اصلاح نمود.
دکتر ضیاء
--------------------------------------------------------------
واژه ای «پشتون» پیشینه ای تاریخی ندارد .در هیچ یک از متون ادبی ،تاریخی وعلمی دیده نشده است. درست، ا وغان معرب آن «افغان»است.در آثار تاریخی بمعنی حقیقی آن بکار رفته است.ظهرالدین محمد بابر (1483-1530)در اثر مشهور خویش «بابرنامه» این واژه را چندین بار بکار برده ،به این ملیت نامی دیگری قایل نیمشو دو تصویر روشنی از این ملیت ونا م آن بدست میدهد.اگر اشتباه نکنم وزیر مجمد گل خان مخترع این کلمه بوده ، وی ریشه ای آنرا از واژه ای «پخت» یا «پکت» بیرون کشید.بعدا، عبدالحی حبیبی بیاری حکام آن وقت به آن «مهر» صیحه گذاشت.و این ظلم تاریخی را به سایر باشندگان این خطه روا داشت و جمله ای«هرکس که از افغانستان است افغان است» را مروج ساخت؟؟؟؟ بلی! هرکس از افغانستا ن است افغا ن نیست!!!اگر افغان هست؟ پس هر «پشتون» کی در اوزبیکستان زندگی میکند نیز اوزبیک است. ویا هر «پشتون» که در روسیه تولد شده روس است. ...من که ملت ام اوزبیک هست ، همین کافیست که نام ملیت من است. زدودن نام ملت من وگذاشتن نام ملیت دیگر بجای آن تخطی آشکار و تجاوز بحسا ب میآید.من هیچگاه زیر بار این ستم ملی نه خوا هم رفت و این تخطی در قانو ن افغا نستا ن با یست جرم پنداشته شود. در محاکم عدلی وقضایی مورد تحقیق وبرر سی قرار بگیرد... نویسندگان و اندیشه پر دازان وطن در این راستا دست بکار شوند سد راه جریان پشتون سالاری خطر ناک را بگیرند. دیگرزمان پشتونسالری گذشته است.از نویسنده ای مقاله جناب دوکتور همت فاریابی سپاسگذاری میکنم.
بومین خان از کا نادا
-----------------------------------------------------
صد افسوس به حال متعصبين, دنيا به كجا رسيد وما نغمه هاي فرسوده وويران كننده وتباه كننده را مي سرايم، تاحال من هيج مضمون ويا سخني را درين مورد نخوانده ام كه بشتون به اين افتخار نموده باشد كه افغانستان بنام بشتونمسمى شده فكر ميكنم كه باوجود اكثريت بشتون ها كلمه افغان هيج امتياز براي بشتون ها نيست از اين امتياز همه ما وشما مستفيد هستيم وقتي افغان ميكوييم خارجي ها نميدانند كه افغان كلمه بشتو است بلكه دلالت نام يك كشور مينمايد كه آن افغانستان است.خداوند قلبهاي ما را از هر تعصب باك نموده وتوفيق اتفاق بدهد
دبستانی
--------------------------------------------------------------
اقاي دبستاني سلام گمان ميکنم سالها پيش شما را در مشهد ديده ام. ان وقت تازه از اسارت طالبان ازاد شده
بودي.من هم گمان مي کنم برخي از افراطيون پشتو مي خواهند با نابودي زبان وادبيات فارسي براي خود هويت جعلي ايجاد کنند.متاسفانه برخي از هموطنان پشتو نابودي زبان فارسي را يگانه راه پيشرفت زبان پشتو ميدانند.ولي اين دوستان بدانند که انچه گذشته پر افتخار اين ملت و کشور را مي سا زد زبان و ادبيات فارسي هست با بزرگاني چون مولانا.ناصر خسرو.خواجه عبدالله انصاري و..... متاسفانه در زبان پشتو حتي يک کتاب وجود ندارد که در سطح جهاني مطرح باشد جهان خود را وامدار فرهنگ کهن خراسان بزرگ میداند انوقت اینها با زور وکشتا ر اسم مورد نظر خود را بر تمام کشور تحمیل میکنند وزبان خود را.حتی واژه های اروپائی را که بخا طر ضعف زبان پشتو وارد ان کرده اند با زور به زبان فارسی هم تعمیم میدهند.مثل کلمه نرس که ما در زبان فارسی کلمه زیبای پرستار را داریم.یاکلمه دبیرستان.دانشگاه ودانشجو ویا واژِه روادید به جای ویزا یاکلمه زیبای گذرنامه به جای پا سپورت.در مورد سرود ملی بهتر بود به دو زبان فارسی وپشتو باشد تا خواسته همه تامین شود.ضمن اینکه زبان فارسی در سه کشور ایران وافغانستان تاجیکستان رسمی بوده و در دیگر کشورها نیز طرفداران بسیاری دارد.زنده یاد احمد ظاهر خودپشتو بود اما بیشتر اهنگهای او به فارسی اجرا شده است او متعصب نبود برای همین محبوب همه ملت بود.
احمد علی حسینی ایران
-------------------------------------------------------------
وقتی ملت بزرگی اسیر ملتی کوچکتر از خود می شود خود را فراموش می کند. خاک بر سر رهبران ما که به چنین خفت و ذلتی سکوت کردند و تن دادند و بی شرمانه این را پذیرفتند.افتخارات ، مشاهیر ، دانشمندان و همه تاریخ ما را به نام افغانستان مسخر ساختند بزرگان ما سکوت کردند و حالا هم نوبت به هویت ما رسید.
جواد
---------------------------------------------------------------
اين نظريات در ايميل سايت داكتر همت ارسال شده است
drood‎Van: Tahir Gardoon (tardoon@yahoo.com) Deze afzender ken je mogelijk nie.
Markeren als veilig Markeren als onveilig Verzonden: vrijdag 13 juli 2007 16:03:54 Aan: akbarhemat4@hotmail.com
جناب فاريابی درود بر شما اين افغان خواندن ديوانه وار غير افغانان با اين ماده همين قانون اساسی فرمايشی نيز در تناقض قرار دارد كه ميگويد : نام تمام مليت های كشور در سرود ملی بايد گنجانيده شود .
تشكر از شما با اين نوشته عدالتخواهانه و روشنگرانه
------------------------------------------------------------
Van: N NASIMI noralhaqnasimi@btinternet.com) Deze afzender ken je mogelijk niet. Markeren als veilig Markeren als onveilig Verzonden: zondag 15 juli 2007 17:58:02 Aan: akbarhemat4@hotmail.com جناب داکتر فاریابی مقاله علمی و منطقی شما را تحت عنوان معمای ثبت هويت « افغان » در تذكره مطالعه نمودم و می خواهم برایتان پیروزی های بیشتری در این راه از بارگاه لایزال تمنا ببرم. شاد و موفق باشید
دکتور نورالحق نسیمی موسس و ریس جامعه افغانان مقیم لندن
-----------------------------------------------------------
salam‎Van: omed jalalzay (ome_jalalzay@hotmail.com) Verzonden: zaterdag 14 juli 2007 10:57:55 Aan: akbarhemat4@hotmail.com
ãä ÈÇیÏ Èå ÔãÇ Èګæیã ˜å ãÇ äÈÇیÏ Çیä ÑÇ ÝÑÇãæÔ ˜äیã ˜å ٪65Ü٪ ãÑÏã ãÇ ÔÊæä åÓÊäÏ .æ ÇګÑ ÔãÇ ÈÎæÇåیÏ یÇ äÎæÇåیÏ Çی ˜ÇÑ ÔÏäی ÇÓÊ ÇګÑ äãی ÎæÇåیÏ ÈÇÒ ÓãÇ ãÑÏã ˜å ÎæÏ ÑÇ ÊÇ̘ ãیګæیÏ ÈÇÒ ÔãÇ Èå ÊÇ̘ÓÊÇä ÈÑæی
ايميل آقای جلال زی باز نشد
نشر نظريات خوانندگان مقاله ( معمای ثبت هويت افغان در تذكره ) ادامه دارد
خوانندگان محترم ميتوانند نظريات خود را درين سايت علاوه نمايند

Friday, July 13, 2007

معمای ثبت هويت « افغان » در تذكره

معمای ثبت هويت « افغان » در تذكره
دكتورهمت فاريابی
يكی از پلانهای پشتونيزه ساختن افغانستان توسط شوونيزم قبيله همانا تلاش اضمحلال هويت اتنيكی اقوام غيرپشتون كشورميباشد .
جوانب حقوقی اين قضيه بيانگر آنست كه با تصويب قانون اساسی هر دوره ، ترزيق مفكوره شوونستی در بدنه وثيقه حقوقی عميقتر گرديده و شوونيسم تلاش نموده است تا اغراض برتری جويی خود راپوشش قانونی بدهد.
بدينترتيب قوانين اساسی گذشته های افغانستان بعد از (( اصول اساسی دولت عليه افغانستان عقرب 1310 شمسی )) بمثابه آغازگر يك دوره تقنينی تا آخرين قانون اساسی پيش از دوره بُن كه تحت شعاع خودمنشی دولت های عظمت طلب قبيلوی تدوين و تكوين ميگرديد ، حامل بار چندين مفاد زورگويانه برتری جويی قومی و زبانی بود كه ميتوان بطور نمونه از آنها يادآور شد .در محتوای (( اصول اساسی دولت عليه افغانستان )) كه حيثيت قانون اساسی كشور را داشت ، در مورد زبانهای كشور بطور عام و امتياز زبان پشتو بطور خاص و همچنان سرود ملی مملكت ماده يی گنجانيده نشده است كه بيانگر برتری يك قوم ويا يك زبان بالای قوم ويا زبان ديگر باشد.
در مورد وجه تسميه شهروندی نيز فشار بالای تحميل نام افغان بالای ديگر اقوام صورت نگرفته بلكه همه را تبعه افغانستان نامیده است نه افغان .
بدينترتيب در ماده نهم اين وثيقه آمده است (( - همه افراديكه در مملكت افغانستان ميباشند بلاتفريق دينی و مذهبی تبعه افغانستان گفته ميشوند . صفت تابعيت افغانيه مطابق اصولنامهء تابعيت استحصال يا اضاعه ميشود . )).
دربنای اين ماده درتمام مواد ديگر همين اصولنامه بالای كلمه « تبعه افغانستان » تآكيد بعمل آمده است .
اما قانونمند ساختن آشكارای تبعيض قومی و زبانی در قبال تبعيض دينی و مذهبی با تصويب قانون اساسی 1343 كه مداحان قبيله آنرا قانون اساسی دهه دموكراسی نامگذاری كردند ، آغاز ميگردد .
در ماده اول اين سند آمده است - ..... بر هر فرد از افراد مذكور كلمه افغان اطلاق ميشود . يعنی هر فرد باشنده افغانستان صرفنظر از آنكه مربوط كدام قوم و زبان است ، بايد « افغان » ناميده شود .و همچنان در ماده سی و پنجم اين قانون اساسی گفته شده است كه - دولت موظف است پروگرام موثری برای انكشاف و تقويه زبان ملی پشتو وضع و تطبيق كند . ولی درمورد سرود ملی خاموشی اختيار گرديده است .
در قانون اساسی بعدی كه قانون اساسی دوره سردار داود است مسئله سرود ملی مطرح گردیده و اجرای آن به زبان پشتو لازمی پنداشته شد . و اينگونه سنت سيئه و نا انصافانه در قوانين اساسی بعدی و حتٰی در قانون اساسی جديد افغانستان نیز گنجانيده شد . به اين شكل سه پديده ايكه مربوط به پشتونيزه كردن افغانستان ميگردد ، تحميلآ قانونمند گرديد . يعنی : يك - برای هرتبعه افغانستان كلمه « افغان » اطلاق ميگردد . دو - زبان پشتو بمثابه زبان ملی كشور طرف توجه خاص دولت قرار ميگيرد . سه - سرود ملی به زبان پشتو نواخته ميشود .
جهات عملی اين سه پديده عبارت بود از ايجاد كورس های زبان پشتو برای مآمورين دولت ، نواختن سرود ملی به زبان پشتو و اطلاق كلمه « افغان » برای تمام ساكنين آن ولی با حفظ هويت اتنيكی هر قوم در تذكره تابعيت آن . يعنی همانطوريكه مسلم است تا هنوز در تذكره تابعيت در ستون « مليت ويا قوم » منشآ اتنيكی هر فرد به عنوان ايماق ، تركمن ، تاجيك ، پشتون ، هزاره ، اوزبيك تحرير ميگردد .
با درك حساسيت موضوع تا هنوز هيچ دولتی جرآت نتوانسته است كه در تذكره تابعيت به جای هويت اتنيكی اقوام افغانستان كلمه « افغان » بنويسد . زيراكه هيچ قوم نميخواهد در بدل اضمحلال هويت عينی اش ، نام قوم ديگری را بپديرد .
اگر بخاطر جلوگيری از تطويل كلام از تبصره ، بالای وثايق بعداز سرنگونی سردار داود الٰی سرنگونی طالبان گذشت كرده وارد حوزه بحث هويت زبانی و اتنيكی قانون اساسی جديد افغانستان شويم ، واقعيت چنين ترسيم ميگردد :ء
در لويه جرگه قانون اساسی جديد افغانستان مسئله زبان يكی از بحث های پيچيده و پرابلماتيك اين فورم بود كه با تحديد ها و زورگويی ها از يكطرف ، چالبازی ها و معاملات از جانب ديگر همراهی مينمود كه بالآخره فيصله بعمل آمد كه سرود ملی افغانستان به زبان پشتو باشد « ماده بيستم قانون اساسی جديد » و برای تمام ساكنين افغانستان كلمه افغان اطلاق گردد « ماده چهارم قانون اساسی جديد » . ويا به عباره ديگر از سه پدیده پشتونيزه ساختن كشور كه در قوانين اساسی قبلی تسجيل شده بود ، دو مواد آن حفظ گرديده و يك مواد آن كه مربوط توجه خاص دولت نسبت به زبان پشتو به مثابه زبان ملی كشور ميگرديد بنابر مقاومت وكلای مشاركت طلب ، در قانون اساسی جديد گنجانيده نشد .
حالا شوونيسم قبيله تحت رهبری افغان نازی « افغان ملت » با سوء استفاده از مواد توطئه آميز و بحث برانگيز قانون اساسی جديد افغانستان پلانی را به دستور كار خود قرار داده است كه مطابق آن در اسناد تابعيت به جای هويت قومی قوم پشتون و غير پشتون كلمه « افغان » تسجيل نمايد و با اين عمل خلاف اراده مردم ميخواهد از يكجانب يك ركن از دست رفته امتياز پشتونوالی را تلافی نمايد و از جانب ديگر پاليسی ديرينه فاشيستی خود را كه در پشتونيزه سازی كشور نهفته است در مملكتی بنام افغانستان تسريع نمايد .
از قرار اخباريكه بتاريخ دهم جون 2007 از طريق منابع معتبر اطلاعاتی پخش گرديد ، مسلمآ پيداست كه حكومت افغانستان در آينده نزديك درنظر دارد تا كارت های هويت بديل تذكره در چند ولايت كشور بطور امتحانی برای اتباع افغانستان توزيع نمايد كه درين كارت های شناسنامه ، در مورد شهرت شخص بدون آنكه مليت متعلق آن درنظر گرفته شود ، همه را « افغان » نامگذاری كند ، آنچه كه برای اقوام ديگر غير قابل قبول ميباشد .
حقيقت را پذيرفت كه كلمه « افغان » نام يكی از اقوام كشور يعنی پشتون است كه درطول تاريخ بالای ديگر اقوام تحميل گرديده و وسيله يی برای تثبيت برتری جويی قومی و سركوب ديگران بوده است كه البته درين باره هميشه از طرف قلمبدستان مشاركت طلب توضيحات لازم و مفصل صورت گرفته است .
من به اين باور هستم كه اگر از كلمه « افغان » سوء استفاده برای تآييد شوونيزم صورت نميگرفت ، و غرض ازين تلاشها زايل ساختن هويت قومی ديگران نميبود و به اعتبار اتنيكی اقوام ساكن كشور لطمه وارد نميكرد و هدف ازين اقدام پی ريزی بستر ايجاد ملت ميبود ، فرقی نداشت كه هويت شهروندی مردم افغانستان چگونه و به كدام اسم و رسم انعكاس داده ميشد .اما در مرحله حساس كنونی كه مسئله ايجاد ملت و تثبيت حق شهروندی تحت شعاع پلانهای شوونستی و گاهی فاشيستی قرار گرفته است ، نامگذاری افراد تمام اقوام ساكن كشور بنام يك قوم ، ازيكطرف باعث تخريش اذهان مردم و تعميق بحران و خصومت های بين القومی خواهد شد و از جانب ديگر اينگونه پاليسی مشهود و بی پرده تبعيض طلبانه خواص جوامع فاشيستی بوده و در دولت افغانستان نيز چهره فاشيستی خواهد داد .
مگر در يك كشوريكه مصمم ايجاد جامعه مدنی و عدالت اجتماعی باشد ، اينگونه اعمال خلاف منافع ملی شمرده ميشود و در هيچ نقطه دنيا تجربه نگرديده است كه نام يك قوم خاص بالای ساير اقوام تحميل گردد و ازطرف ديگران پذيرفته شود .
در همسايگی افغانستان كشور هايی مانند اوزبيكستان ، تاجيكستان ، قزاقستان ، تركمنستان و قرغزستان موقعيت دارد كه اين ممالك حامل نام يك مليت است اما يك روس اوزبيكستانی در پاسپورت هويت خود اوزبيك ناميده نميشود ، يك تاتار قزاقستانی قزاق ناميدن نميشود ، يك اوزبيك تاجكستانی تاجيك ناميده نميشود ويا يك تركمن روسيه روس ناميده نمیشود بلكه در تذكره تابعيت هر اتنيك بنام تعلقيت خود تسجيل ميگردد .
اين تعامل نه تنها مربوط به دولت های آسيای ميانه است بلكه در تمام كشور های متمدن جهان هيچكسی تلاش نكرده است تا هویت اتنيكی يك قوم را نابود سازد .اگر درين موضوع از لحاظ حقوقی نظراندازی شود ديده ميشود كه حلقات شوونستی كه قدرت سیاسی را در اختيار خود دارند ، ميخواهند اين پروژه را با اتكآ به ماده چهارم قانون اساسی جدید افغانستان براه باندازند كه گفته شده است « بر هر فرد از افراد ملت افغانستان كلمه افغان اطلاق ميشود » .
فراموش نبايد كرد كه در عين حال در ماده ششم همين قانون اساسی آمده است « ..... تآمين ...... برابری بين همه اقوام و قبايل .... » با گذاشتن نام يك قوم خاص بالای اقوام ديگر برابری بين همه اقوام هرگز تآمين نخواهد شد .
ماده چهارم قانون اساسی نه تنها با ماده ششم در تناقض است بلكه با اهداف ماده هفتم نيز در تضاد ميباشد كه به صراحت كامل ميگويد « دولت منشور ملل متحد ، معاهدات بين الدول ، ميثاق های بين المللی كه افغانستان به آن ملحق شده است و اعلاميه جهانی حقوق بشر را رعايت ميكند ....
».
قسميكه مسلم است جوهر اصلی اهداف انستيتوت های فوق الذكر مخالف هرنوع تبعيض بوده و اصول حيات سياسی اين انستيتوت ها برابری حق انسانی است .
مهم تر از همه اينكه ماده چهارم قانون اساسی درحاليكه با مواد ششم و هفتم همين قانون در تضاد است ، درعين حال با اصل زرين اعلاميه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد مصوبه 26 دسامبر 1966/ قطعنامه A 2200 قدرت اجرائی بنابر ماده 49، 23 مارس 1976 نيز جدآ در منافات قرار دارد كه شناسايی حيثيت ذاتی كُليه اعضای خانواده بشری و حقوق يكسان و انتقال ناپذير آنان ، اساس آزادی ، عدالت و صلح تلقی گرديده است .
در مواد مختلف اعلاميه جهانی حقوق بشر و كانوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد ، در مورد حيثيت و حقوق برابر ، برابری مليت ها ، خودمختاری مليت ها ، بهره مندی از فرهنگ و توسعه فرهنگ كه « حفظ نام اصلی اقوام بستر آنرا تشكيل ميدهد » و ديگر مسائليكه مربوط به آزادی ، دموكراسی و حقوق برابر انسانی ميباشد تآكيد بعمل آمده است .در جوامع حقوق بنياد درصورتيكه موارد منافات حقوق داخلی با قوانين بين الملل مشاهده گردد ، به اصليت قوانين بين الملل اعتبار داده ميشود .
ماده چهارم قانون اساسی كه با هرگونه اخلاق همزيستی انسانی در تضاد ميباشد ، مستلزم آنست كه اجرای آن به مثابه ماده ضد حقوق بشری به تعليق درآورده شده و در آینده از سيستم حقوقی افغانستان حذف گرديده و نابود شود . درغير آن در صورت تحميل اجباری نام يك قوم خاص بالای اقوام ديگر در بنای اين ماده ، شناسايی حيثيت ذاتی ، حقوق يكسان ، برابری اقوام ، آزادی و عدالت كه اساس حقوق بشری را تشكيل ميدهد ، ناشيانه زير پای خواهد شد .
بخاطر درك و شناسايی بيشتر مسئله ، مواردی از اعلاميه جهانی حقوق بشرو كانوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد با تفسير كوتاه تذكر داده ميشود :
مقدمه :
از آنجا كه شناسايی حيثيت ذاتی كليه اعضای خانواده بشری و حقوق يكسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح را در جهان تشكيل ميدهد ...... از آنجا كه اساسآ حقوق انسانی را بايد با اجرای قانون حمايت كرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام برضد ظلم و فشار مجبور نگردد ...
درينجا دو مسئله قابل توجه است - حقوق انسانی بايد با اجرای قانون حمايت گردد . و بشر به عنوان آخرين علاج به قيام برضد ظلم و فشار مجبور نگردد .
در مورد مسئله اول بايد گفت كه چون ماده چهارم خود بخشی از قانون را تشكيل ميدهد درحاليكه در تناقض با ديگر مواد قانون اساسی تبعيض را روا ميدارد ، درينصورت لازم است تا با تكيه بالای حقوق اساسی انسان كه مساوات و برابری افراد جامعه را معيار قرار ميدهد و اين حق مضمون اصلی حقوق بشر بين الدول است ، بايد از حقوق انسان حمايت صورت گيرد . ويا به عباره ديگر مواد ششم و هفتم قانون اساسی كه بالای تآمين عدالت و برابری و رعايت اصول قوانين بين المللی تآكيد ميدارد و موازين حقوق بشر بين الدول كه فوقآ تذكر داده شد ، اصل بوده و ماده چهارم قانون اساسی مغاير با اصل بوجود آمده است كه بايد از اعتبار ساقط و در آینده تعديل گردد .
به ارتباط مسئله دوم بايد اذعان نمود كه اگر ماده چهارم قانون اساسی معيار قرار گرفته و در تذكره هويت همگان افغان خوانده شود ، اين عمل دولت مناقض آن صراحت لهجهء حقوق بشری خواهد بود كه در بالا تذكر داده شد . درينصورت خود دولت مردم را وادار ميسازد تا به عنوان آخرين علاج به قيام برضد ظلم و فشار مجبور گردد .
در ماده اول اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده است - تمام افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق باهم برابرند . همه دارای عقل و وجدان ميباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادری رفتار كنند .
در ماده ششم ميخوانيم - هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقی آن در همه جا به عنوان يك انسان در مقابل قانون شناخته شود .
درين دو ماده درباره حيثيت و حقوق برابر و روح برادری و احترام به شخصيت حقوقی تآكيد شده است .درصورتيكه با استفاده از ماده چهارم قانون اساسی جديد افغانستان همه را برخلاف اراده آنها افغان بنامند ، نه برادری است ، نه برابری و نه هم احترام به شخصيت حقوقی افراد جامعه .
ماده هفتم اعلاميه - ...... همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی كه ناقض اعلاميه حاضر باشد و برعليه هر تحريكی كه برای چنين تبعيصی به عمل آيد بطور تساوی از حمايت قانون بهره مند شوند .
درين ماده در مورد نقض احتمالی حقوقيكه درين اعلاميه تذكر رفته است ، اشاره ميشود كه ماده چهارم واضحآ مناقض مواد بيشمار اين وثيقه است .
ماده بيست و دوم اعلاميه - هر كس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به وسيله مساعی ملی و همكاری بين المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را كه لازمه مقام و نمو آزادانه شخصيت اوست با رعايت تشكيلات و منافع هر كشور به دست آورد .
درين ماده توجه بايد كرد كه در زمره ساير حقوق، در باره حق فرهنگی نيز تآكيد بعمل آمده و لازمه مقام و نموی آزادانه شخصيت تلقی گرديده است .درصورتيكه حق نام منشآ اتنيكی يك فرد جامعه سلب گردد ، مسلمآ مقام و نموی آزادانه شخصيت او متضرر ميگردد كه اين امر خلاف اصول اعلاميه جهانی حقوق بشر است.
کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد مصوبه 26 دسامبر 1966/
ماده اول
يك - تمام ملتها حق خودمختاری دارند. بواسطه این حق، آنها وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و توسعه فرهنگی خود را آزادانه تعیین میکنند.در جای ديگر اين وثيقه در مورد - حق بهره مندی اقلیتهای قومی و فرهنگی، از زبان، فرهنگ، رسوم و فرائض دینی ویژه خود تآكيد بعمل آمده است .
اگرچه در افغانستان مسئله اقليت و اكثريت قومی گنجايش بحث را ندارد ، زيرا كه افغانستان متشكل از اقليت های قومی است كه بدنه اصلی اقوام در خارج از مرز های كشور زيست دارند ، اين يك باب جدا از مضمون فعلی است ولی به هرحال درين مواد كانوانسيون در باره حق خودمختاری ، توسعه فرهنگی و بهره مندی از زبان و فرهنگ تآكيد شده است ، درحاليكه دولت افغانستان با اين عمل خود يعنی تسجيل هويت « افغان » برای تمام ساكنين كشور تلاش دارد نه اينكه حق خودمختاری و توسعه فرهنگی برای اقوام ساكن افغانستان قايل شود بلكه برعكس ميكوشد خودمختاری و توسعه فرهنگی را سركوب و تعلقيت های قومی و زبانی را زايل سازد كه اين عمل ميتواند در زمره خواص رژيم های فاشيستی و نيوفاشيستی محسوب گردد .
ماده دوم
يك - هر دولت عضو این میثاق متعهد میشود که نسبت به افراد ساکن قلمرو و تبعه حوزه قانونی خود، حقوق شناخته شده این میثاق را صرفنظر از نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و یا عقیده ای دیگر، و همچنین اصل و منشاء اجتماعی یا ملی، دارائی، نسب و یا وضعیت های دیگر، محترم شمرد و تضمین نماید.
سه - هر یک از اعضای عضو این میثاق متعهد است که:
الف: تضمین نماید، فردی که حقوق و آزادیهایش که در این میثاق برسمیت شناخته شده است، نقض گردد، باید وسیله ای جهت جبران خسارت موثر داشته باشد، هرچند این نقض بوسیله افرادی انجام گرفته باشد که در سمت رسمی خود قرار داشته اند.
ب: تضمین نماید، فردی که درخواست جبران خسارت میکند، باید بوسیله مقامات صالح قضائی، اداری و قانونگذاری و یا بوسیله هر مقام دیگری که بواسطه نظام قانونی کشور مقرر میگردد (مورد رسیدگی قرار گیرد) و همچنین امکانات جبران خسارت قضائی و حقوقی ( تظلم خواهی) توسعه یابد.ج: تضمین نماید که مقامات صالحه در صورت محرز شدن چنین خساراتی وادار به جبران شوند.
قسميكه ديده ميشود درين ماده در باره تعهد و وجايب دولت های عضو نسبت به حقوق انسان هر جامعه تآكيد به عمل آمده است .
دولت افغانستان به صفت عضو سازمان ملل متحد و جامعه جهانی ، در پای ميثاق ها اعم از اعلاميه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد مصوبه 26 دسامبر 1966 / امضآ نموده و به پيشگاه جامعه جهانی تعهد سپرده است تا نورم ها و موازين وثايق ميثاقها را رعايت و در تطبيق آن برای تآمين عدالت اجتماعی و برابری شهروندی صادقانه كوشان باشد .
درحاليكه تسجيل مفادات غيرعادلانه در سيستم حقوقی افغانستان بطور عام و در قانون اساسی كشور بطور خاص ، لازمه و ايجابات پيمان های مدنی را كه افغانستان ملحق به آن است ، ناشيانه زير پای ميكند .به اينترتب سخن اگر فراتر از ماده چهارم زده شود ، مفادات اول ، دوم ، سوم ، چهارم ، شانزدهم ، هفدهم ، نزدهم ، بيستم و بعضی مواد ديگر قانون اساسی حامل بار تعصبات دينی ، مذهبی ، قومی و زبانی ميباشد كه با اصول همزيستی جامعه مدنی در تضاد قرار دارد . ولی بحث اين مقاله در مورد بخشی از محتوای ماده چهارم قانون اساسی است كه تبعيض و استبداد قومی را قانونمند نموده و همگان را خلاف ميل و اراده شان افغان ميشمارد .
ماده پنجم
يك - هیچیک (از مواد) این میثاق نباید بنحوی تفسیر گردد که بموجب آن حقی برای کشوری یا گروهی و یا فردی در جهت فعالیت و یا انجام هر عملی که باعث از بین رفتن هر یک از حقوق و آزادیهای شناخته شده در این میثاق میگردد و یا محدود کردن آن حقوق بیش از آنچه که در این میثاق پیش بینی شده است، ایجاد نماید.
مفهوم و محتوای اين ماده از ماده سی ام اعلاميه جهانی حقوق بشر اقتباس گرديده و تآكيد بر آنست كه هيچ كس حق ندارد مفادات اعلاميه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد را به طور تحريفی تفسير نموده و طبق ميل خود از آن استنباط و سوء استفاده نموده و حقوق ديگران را پايمال سازد .
اشاره اين ماده مربوط اشخاص حقيقی و حقوقی ميگردد يعنی نه اشخاص فزيكی و نه سازمانها و دولت ها ميتوانند اصول اين وثايق را تحريف و به نفع خود برای سركوبی حقوق ديگران استفاده نمايند .
درينصورت حكم ماده چهارم قانون اساسی به هيچوجه نميتواند در چوكات اهداف اعلاميه جهانی حقوق بشر و كانوانسيون حقوق مدنی و سیاسی ملل متحد گنجانيده شود .
ماده بیستم
يك - هرگونه تبلیغ برای جنگ بموجب قانون ممنوع است.
دو- هرگونه ترغیب به تنفر ملی یا نژادی یا مذهبی که باعث تحریک به تبعیض و یا دشمنی و خشونت گردد، بموجب قانون ممنوع می باشد.
تبليغ برای جنگ و هرگونه ترغيب به تنفر ملی ، قومي ، نژادی ، زبانی ، دينی و مذهبی توسط قانون اساسی افغانستان نيز جدآ تحريم گرديده و خلاف قانون اعلام گرديده است.
اين ماده قانون اساسی و كانوانسيون حقوق مدنی و سیاسی بخاطری حايز اهميت با سزآ است كه تبليغ و ترغيب به جنگ را در هيچ موارد اجازه نميدهد و تبليغ تنفر قومی و زبانی را ناجايز ميشمارد .
درحاليكه دولت افغانستان با روی دست گرفتن پلان تغيير هويت قومی و زبانی مردم افغانستان كه منجر به اضمحلال هويت اتنيكی اقوام غيرپشتون كشور ميگردد ، نه تنها به تنفر قومی ، نژادی ، زبانی ، دينی و مذهبی ترغيب ميكند بلكه اين عمل ناجايز و سركوبگرانه دولت به نحوی تبليغ و دعوت به جنگ و برادركشی ديگريست .
دولت با اين پلان ناسنجيده و احتمالآ سنجيده و خاينانه خود ، برای اقوام غيرپشتون انتخاب ديگری بغير از جنگ برای دفاع هويت قومی و زبانی نميگذارد .
در آخر سخن ميخواهم برای سیاست سازان و سیاست بازان افغانستان خاطرنشان سازم ، اشتباه نبايد كرد كه تعويض هويت اتنيكی اقوام به مفهوم شرط ايجاد « ملت » نبوده بلكه ميتواند سرآغاز جنگ های بين القومی جديد و تجزيه احتمالی افغانستان باشد . بنآ نبايد مردم را وادار نمود تا به عنوان آخرين علاج برای دفاع از هويت خود به قيام برضد ظلم و فشار مجبور گردد .
ومن الله التوفيق
14 - 07 - 2007

اميدوار هستم كه استفاده از مواد منتشره با ذكر آدرس سايت همراه باشد . تشكر