اعلام كاندید عبدالرشيد دوستم
اعلام كانديد عبدالرشيد دوستم
به مقام رياست جمهوري و عكس العمل ها
بقلم بابور
مي 2004 م
رئيس جمهور كرزي در آغاز كار رياست جمهوري اش كوشيد كه هم مانند يك ليدر ملي عرض وجود نمايد ويا حد اقل جلوه بدهد . اما آهسته آهسته (( كوزه از آب برامد و آب درياي مرغاب همه چيز را شستشو داد )) و معلوم شد كه پوشيدن پيراهن ملي ، چپن ، كلاه قره قول و گذاشتن ريش اين همه آرتيكل هاييست كه ميتواند ظاهر يك شخص را تغيير بدهد . اما ليدرملي بودن قاطعآ به ضمير يك انسان مربوط است . بنآ روزبروز از اميدهاي مردم نسبت به آقاي كرزي منحيث ليدرملي آينده افغانستان كاسته شد .
رئيس جمهور كرزي در مصاحبه خود با نيويارك تايمز اظهار نمود كه طالبان و القاعده خطري براي امنيت افغانستان محسوب نميگردد . او همچنان گفت در جنوب افغانستان معضله خلع سلاح وجود ندارد . با اين اظهارات خود اميد هاي مردم براي ساختن يك دولت عاري از تعصب و نفاق را تحت قيادت حامدكرزي روانه گورستان نمود . و مردم اينرا درك نمودند كه حامد كرزي نيز از سلاطين ماقبل خود در سياست ملي كدام تفاوتي ندارد . عدم اعتماد به حامدكرزي باعث آن گرديد كه رقم تعداد كانديدان رياست جمهوري بالا برود .
جنرال عبدالرشيد دوستم در جمع كانديداي رياست جمهوري بلافاصله كانديد نموده و عكس العمل خصمانه متعصبين و بدخواهان خود آن و مردم اوزبيك اش برانگيخته شد .
عكس العمل گردانندگان راديو بي بي سي براي افغانستان ويا دقيقتر گفته شود (( ماشين دروغ بافي و اغواگري براي افغانستان ))كه هروقت بيرق پيش آهنگ خوش نوكري ضد ملي بدست شان در احتزاز ميباشد ، اينبار نيز عجله نمودند تا از ديگر همقطاران خود جلوتر باشد .
بتاريخ بيست و شش جولاي يعني يكروز بعداز اعلام كانديداتوري عبدالرشيد دوستم راديوي بي بي سي دو صحنه سازي را برضديت با دوستم توسط بلي گو هاي خود سازمان داد :
در صحنه سازي اول گويا كسي از باشندگان يكي از ولسوالي هاي بلخ كه (( از بدرفتاري قومندانهاي دوستم به ستوح آمده با داد و فرياد با پيمودن ده روزه راه پاي پياده به مزارشريف آمده بود تا عرض خود را به والي جديد برساند .)) اگر در صورتيكه راديو بي بي سي سابقه چنين صحنه سازي ها و عوامفريبي ها را نميداشت مردم ميتوانست به اين باور كند . اما جان مطلب درينجاست كه راديوي بي بي سي دروغ ميگويد . و اين صحنه سازي ها را يا دربدل جيره ايكه از طرف متعصبين مغرض دريافت ميكند انجام ميدهد ويا خود شامل حلقه منفور برتري جويان قومي و زباني بوده ، فعاليت ميكند .
چنانيكه شنوندگان بي بي سي واقف هستند ، اينگونه نيرنگ ها و صحنه سازي ها در جريان لويه جرگه قانون اساسي به اوج خود رسيده بود . و بعدآ هم اين عوامفريبي ها در قضيه فارياب وسيعآ طرف استفاده قرار گرفت .
در جريان لويه جرگه قانون اساسي شركاي اينگونه عوامفريبي ها كه زندگي شان در واقع در كشور هاي اروپايي بوده ، با بازي كردن نقش در صحنه سازي قبلآ پلان شده ، از كشور هاي چون فرانسه ، آلمان ، انگلستان ، جرمني و ديگر كشور ها به راديوي بي بي سي تيلفون نموده ميگفتند كه از فلان ولسوالي ويا قريه در حال تماس هستند و بعدآ شروع به سم پاشي عليه حريفان سياسي خود كه ناشي از تعصبات و عدم تحمل ديگران است ، ميكردند .
درباره جعلكاري راديو بي بي سي يكي از شنوندگان اين راديو بنام احمدالدين چنين حكايت ميكند : (( در جريان لويه جرگه قانون اساسي ، در سرويس خبري پشتو كسي خود را گويا كه از جوزجان است معرفي نموده گفت : پشتونها در فارياب بيشتر از پنجاه فيصد و در جوزجان نيز نصف نفوس را تشكيل ميدهند . از ما مردم يك نماينده هم انتخاب نشده و نفر هاي جنرال دوستم به پشتونها اجازه نداده است كه خود را كانديد كنند .....
من به مجرد شنيدن اين ديالوگ به راديو بي بي سي تيلفون نموده گفتم : من از فارياب هستم و با جوزجان نيز بلديت كامل دارم . پشتونها در فارياب و جوزجان آنقدر كم هستند كه به مقايسه نفوس اين دو ولايت در فيصدي هم نميآيند .
سخنان مرا يكي از خانم ها كه در آنجا كار ميكرد يادداشت كرد و گفت همين حالا نشر ميشود .
لحظه بعد ، از زبان مرد گوينده بي بي سي شنيدم كه به پشتو گفت : دادي يو بل سري چه خپل نوم احمد سوولي وايي چه په جوزجان او فارياب كي حًني خلك په پيسو پيرودل شوي او زموژ پشتانه ندي انتخاب سوي . په شاته تنبول شوي ، دا حًنگه دموكراسي ده ؟
با شنيدن چنين جعلكاري لاحول كردم و فهميدم كه تمام شكايات از قومندانهاي محلي سمت شمال و صدها گذارش ديگر همه مغرضانه بوده و از طرف برخي از كاركنان متعصب و مغرض راديو بي بي سي مكارانه تمثيل ميگردد )) .
در قضيه فارياب نيز خبر پردازان بي بي سي كسي را ميپاليد كه به تآييد عمل ماجراجويانه دسيسه سازان برعليه مردم فارياب و بخصوص مردم ميمنه چيزي بگويد . ولي خوشبختانه در فارياب راديو بي بي سي باب دندان خود را پيدا نكرد كه عليه مردم خود حرف بزند . بالآخره ريش سفيدي را در كابل پيدا كرد كه او گفت (( ما نميخواهيم شبرغاني ها در ميمنه مداخله كند )) اين همان گپي بود كه نوكران بي بي سي از ريش سفيد ميخواستند بشنوند .
مسئله دوم نتيجه يك نظرسنجي قلابي توسط يك روزنامه خارجي بود كه در بحبوحه لويه جرگه قانون اساسي ازطرف بي بي سي انتشار يافت و هدف آن مسلمآ لطمه زدن به اعتبار ايتلاف ضد تروريسم شمال و منحرف ساختن توجه عامه از خطرات بالفعل و بالقوه تروريسم در چهره طالبان و القاعده ميباشد .
قرار بي بي سي اين نظرسنجي توسط يك هفته نامه خارجي در داخل افغانستان صورت گرفته است . مطابق اين نظرسنجي گويا شصت درصد مردم افغانستان به اين باور بوده اند كه جنگسالاران خطر جدي براي امنيت محسوب ميگردند و نه درصد طالبان و القاعده را تحديد براي امنيت ميدانند .
اولآ بايد گفت كه اين چنين نظرسنجي ها در جهان خارج بخصوص اروپا و امريكا در آستانه هر انتخابات يكي از ميتود هاي انحصار اذهان عامه و لطمه زدن به اعتبار حُرفاي سياسي صورت ميگيرد و درين پروژه پول و درجلو قدرت سياسي قرارداشتن بيشترين نقش را بازي ميكند . در افغانستان نيز درين چالبازي ها يك هدف معين و مشخص نهفته است . اينكه گفته شده شصت درصد مردم مخالف ايتلاف شمال بنام جنگسالار ها و نه درصد مردم مخالف طالبان و القاعده نظر ارايه كردند ، ميتواند دو علت داشته باشد :
يا بي بي سي بخاطر تعقيب اغراض خود مانند هميشه دروغ ميگويد ويا اينكه هفته نامه خارجي ياد شده بخاطر دريافت پول هنگفت اين چنين دروغ شاخدار را نشر نموده است .
اگر هفته نامه ياد شده توسط راديي بي بي سي اين نظرسنجي را در منطقه تورا بورا تحت نظر ملاعمر و حسامه بن لادن انجام داده باشد درآن شكي وجود ندارد كه حتي بيشتر از شصت درصد مردم اين ناحيه به اين معتقد هستند كه طالبان و القاعده هيچ خطري براي امنيت افغانستان محسوب نميشوند . بلكه دشمنان طالبان و القاعده كه از بركت نيرو و توان آنها آقاي كرزي به مسند قدرت تكيه نمود ، خطر جدي براي امنيت افغانستان محسوب ميگردند .
اما اگر اين نظرسنجي در سطح تمام مردم افغانستان صورت گيرد ، نه در منطقه تورا بورا تحت نظر ملاعمر و حسامه بن لادن ويا در مدرسه ديوبند پاكستان تحت نظر مولوي فضل الرحمن و ديگر تجاران اسلام ، پس در آن نيز شكي وجود ندارد كه نود درصد مردم افغانستان از ملا هاي كور و ملا هاي لنگ بيزارند و نميخواهند كه خاطره طالبان وحشي دور از عقلانيت و انسانيت بار ديگر تازه گردد . ديگر نميخواهند كه چمن حضوري به كشتارگاه تبديل شود ، بت هاي باميان ويران شود ، نسل كشي به علت زبان و مذهب به سياست روزمره دولت تبديل شود ، زن هاي افغانها توسط پاكستاني هاي افغان ويا افغانهاي پاكستاني شلاق زده شود و به عرب هاي عياش (( جيبچاق )) فروخته شود ، استخوان هاي اجداد و نياكان ما از قبرستان ها كشيده شده به پاكستان انتقال داده شود و بالاي آن تجارت صورت گيرد .
در حدود يكماه قبل پنج كارمند دكتوران بدون مرز از جمله سه كارمند خارجي و دو كارمند افغان در ولايت بادغيس به قتل رسيد كه مسئوليت آنرا طالبان به عهده گرفت . مبتني برهمين لحاظ بتاريخ بيست و هشت جولاي سازمان دكتوران بدون سرحد اعلام نمود كه بعداز بيست و پنج سال كار و فعاليت در افغانستان شعبات خود را مسدود نموده و از كشور خارج ميگردند . يك سخنگوي اين سازمان طي مصاحبه اي گفت كه اين سازمان در هيچ كشور جهان چنين تلفات جاني را متحمل نشده است . او گفت كه طالبان فرق بين نظاميان و سازمانهاي خيريه قايل نيستند ، سازمانهاي خيريه نيز براي طالبان هدف مشروع محسوب ميگردد .
با خروج سازمان دكتوران بدون مرز از افغانستان هزاران انسان كه به كمك آنان اشدآ ضرورت دارند بي دوا ، بي درمان و بي معالجه به قسمت و تقدير شان سپرده خواهد شد بخصوص مريضانيكه به مرض سل مبتلآ هستند . خروج دكتوران بدن مرز از افغانستان كه در واقعيت امر عامل اصلي آن طالبان هستند ، يكي ديگر از جنايات نوبتي اين گروپ اوباش و جهنمي ميباشد .
اظهارات سخنگوي سازمان دكتوران بدون مرز ، به ادعا هاي مغرضانه رئيس جمهور كرزي در نيويارك تايمز و ديگر طرفداران طالبان و القاعده در داخل و خارج كشور كه ميگويند : طالبان و القاعده خطر جدي به امنيت محسوب نميگردد ، خط بطلان ميكشد و مغرضانه بودن اين ادعا ها را به اثبات ميرساند .
راديوي بي بي سي براي رونق بخشيدن ساخته و پرداخته خود گاهي هم اشخاص معلوم الحال متعصب ضد ملي چون روستا تره كي ، رفيع و امثال اين قماش افراد را منحيث گويا صاحبنظران از كوچه و پس كوچه جمع نموده ، لجند پراگني آنها را به گوش شنوندگان خود ميرساند . درحاليكه وسعت نظر اين قماش مردم هنوز از چارچوب مناسبات بدويت قبيله سالاري و عشيره پروري فراتر نرفته و تا ديروز تيوري پرداز طالبان بودند ، مانند طالبان فكر ميكنند و مانند طالبان عمل ميكنند . و امروز خود را با لباس دموكراسي آراسته ولي ذهنآ با طالبان هستند .
اگر از نزد اين افراد گويا صاحبنظر كه در پسوند نام شان دكتورا و پروفيسور سنجاق است ، يك حسابدهي عادلانه علمي گرفته شود من معتقد هستم كه هويت علمي آنها مطابق با ضرب المثلي است كه ميگويد (( پروفيسور يكه صنف سوم مكتب را موفقانه سپري نموده است )) .
گردانندگان راديو بي بي سي بخاطري ازين تيپ افراد دعوت مينمايد كه طرز ديد ، قضاوت و بينش آنها مبتني بر تعصبات قومي ، زباني و مذهبي كه با روحيه نفاق افگنانه بي بي سي تطابقت دارد . برجاست آن ضرب المثل وطني كه گفته شده (( كور كور را در تاريكي پيدا ميكند )) .
عوام فريبي بي بي سي بخصوص در دو سال اخير چيز تازه براي مردم افغانستان نيست . مردم بيدار افغانستان به تدريج به اين نيرنگ ها و چالبازي ها واقف ميشوند و ميفهمند كه هدف اصلي بي بي سي دركجاست .
در آخر ميخواهم بگويم ، گردانندگان بي بي سي براي افغانستان متوجه باشند كه اين عوامفريبي ها به نزد مردم افغانستان كهنه شده است . اگر ميتود هاي جديد فريب دادن مردم را اختراع نكنند ، بزودي در نزد شنوندگان بي بي سي و هيآت اُمناي بي بي سي رسوا خواهند شد .
با احترام
0 comments:
Post a Comment
<< برگشت به صفحهء اصلی